چکیده:
: آقای غنینژاد معتقدند مشروطه توسط رادیکالهای انقلابی مثل تقیزاده از حالت اصلاحطلبی خود منحرف شد و به صورت ناسیونالیسم رضاخانی و پس از شهریور 20 به صورت ناسیونال سیوسیالیسم مصدقی در آمد و لیبرالیسم و دموکراسیطلبی مشروطه به عقب رانده شد. توجه به فقه و قرائت لیبرال از آن میتوانست ما را از این مرحله گذار عبور دهد و به آرمان دموکراسی نزدیک کند و وارد مدرنیته نماید. در حالی که روشنفکران رادیکال و چپ و بعدها روشنفکران دینی از این نکته غفلت کردند.
خلاصه ماشینی:
"آن چیزی که خیلی مهم است نقش مهم علما در این نهضت میباشد و اینکه آنها چه تعبیری از مشروطه داشتند و آیا یک مسیر بهتری میشد از طریق نهضت شریعت و فقه اسلامی طی شود که تعبیری از داخل فقه اسلامی از مشروطه بدهد که راحتتر مورد قبول واقع شود و چیزی که امروزه به آن بومی کردن مدرنیته میگوییم، اگر راهی داشت راه آن فقط از این مسیر میگذشت.
منتها از یک طرف رادیکالها خیلی به علما حساس بودند و آنها را ضد مدرنیته میدانستند که باید کنار گذاشته شوند، چرا که آنها فقه اسلامی را نمیشناختند و درک درستی از آن نداشتند و نمیدانستند از آن یک تعبیر مدرن هم میشود ارائه کرد و از سوی دیگر رادیکالهای نهضت مشروطه جذب ایدههای سوسیال دموکراسی شدند و فکر کردند آن تعبیر فقهی احترام به حقوق مالکیت، حقوق فردی و قانونی که از فقه نشأت میگیرد و با مدرنیته سازگار است اساسا چیز خوبی نیست و باید آن را نفی کرد.
تروریسم در معنای مدرن کلمه توسط آنها و در این دوره در ایران بنیانگذاری میشود و اینها بودند که مسیر را منحرف کردند، یعنی موجب بروز عکسالعمل شدند که مدرنیته در میان علما به این صورت تعبیر شد که مشروطهخواهان میخواهند ریشه فقه و مالکیت و حقوق اسلامی را بزنند و در برابر مدرنیته ایستادند و آن را ضد دین دانستند."