چکیده:
در سایه جهانیسازی و قدرت گرفتن ابر شرکتهای غولپیکر چند ملیتی در سراسر دنیا،
تشکیل سازمانهای بینالمللی اقتصادی و باز شدن مرزهای کشورهای فقیر به سوی تولیدات
کشورهای ثروتمند، دنیای امروز با چالشهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی
فراوانی روبهرو گردیده است. همچنین ابرشرکتها با تغییر قوانین، آلوده نمودن محیط
زیست، استثمار کارگران، به دست آوردن حقوق مالکیت انحصاری گونههای گیاهی و ایجاد
محدودیت برای خدمات عامالمنفعه دولتی، راه را برای سودآوری بیشتر خویش در سراسر
دنیا هموار کردهاند. بدین ترتیب، برپایی دهها راه پیمایی و تظاهرات اعتراضآمیز
در حاشیه برپایی اجلاس مربوط به این توافق نامهها را باید نشان از سیطره همهجانبه
این سازمانها و آثار مخرب آنها دانست. لذا این جهانیسازی را باید نه اندیشهای
جدید که در حقیقت، تداوم همان اندیشههای استعماری پیشین دانست که رشد خویش را به
بهای قربانی نمودن نیازمندان و شهروندان کشورهای جنوب به دست میآورد.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب، این سازمان تاکنون از اعمال قوانین ملی بسیاری از کشورها به دلیل عدم انطباق با قواعد تجارت آزاد، جلوگیری نموده است، هرچند این محدودیتها به بهای از بین رفتن گونههای در خطر گیاهی و جانوری، مورد تهدید قرار گرفتن سلامتی افراد و یا آلودهتر شدن محیط زیست کشورها تمام شود.
چرا ثروتمندان دنیا باید حقوق مربوط به این هدایای طبیعت را از انسانهای فقیر سرقت نموده و برای سودآوری بیشتر خود، آنها را تحت مالکیت خویش قرار دهند؟ آیا جهانیسازی کنونی را نباید بر چیده شدن مرزهای کشورها در جهت سلطه صاحبان قدرت و قدرت بر بازارهای دنیا دانست؟» همچنین براساس توافق نامههای تجارت آزاد نظیر گات و نفتا، همه سازمانهای خدماتی بخش دولتی در معرض خطر نابودی قرار گرفتهاند.
انتقاداتی که از سوی تعدادی از مارکسیستها در مورد جهانیسازی مطرح میشود، بر این پرسش اتکا دارد که این بینالمللی گرایی سرمایه، تا چه حد بر استقلال ملی کشورها تأثیر خواهد داشت؟ چرا که آنان معتقدند، جهانیسازی، چیزی بیش از سرمایهگذاریهای انحصاری ابر شرکتهای دنیا نیست."