چکیده:
یکی از منابع مهم تعالیم اسلامی، احادیث نبوی است. اما با توجه به فاصله زمانی ما
نسبت به صدر اسلام، تطورات گوناگونی در حوزه حدیث پدید آمده است که در این فرایند
فرقههای مختلف مسلمانان در مورد اعتبار و حجیت حدیث تشکیک کردهاند.
معتزله به عنوان طیفی که دامنه آن به علمای فرق دیگر نیز میرسد، در نقد و اعتبار
حدیث، معیارهای خاصی را مطرح کردهاند که در این مقاله به بررسی و تحلیل آن پرداخته
و به این نتیجه میرسد که معتزلیان، عقل حداکثری را مهمترین معیار نقد احادیث
شمردهاند. همین مشخصه، آنان را از طیف اهل حدیث متمایز میسازد.
خلاصه ماشینی:
"یکی از این فرقهها معتزله میباشد که معیارهای ویژهای چون استفاده از عقل حداکثری را در نقد حدیث بهکار گرفته است.
عقل از دیدگاه معتزله مکتب معتزلی در مورد تعریف عقل و اینکه منظور آنان از عقل چیست که آن را یکی از معیارهای نقد احادیث قرار میدهند، میگویند: عقل است که فعلی را نیک توصیف میکند و فعل دیگر را زشت، اولی را مجاز میشمرد و دومی را نهی میکند.
[30] در این کلام در کنار سندیت محکم قرآن، عقل و سنت صحیحه نیز مستند درستی احادیث قرار گرفته است و احادیثی که با اعتقاد معتزله که همان جسم نبودن خداوند است، مخالف باشد، مردود و یا قابل حمل بر ادله مذکور دانسته میشود.
[31] اما نکته دیگری که در این بحث میتوان اضافه نمود این است که جاحظ، یکی از بزرگان معتزله، در برخی جاها از آیات قرآن برای استدلال خود استفاده کرده است، بدون اینکه احادیث موجود در این زمینه را در نظر بگیرد.
[48] از جمله مواردی که معتزله مستقیما از عقل در نقد حدیث استفاده کرده، این حدیث است که پیامبر(ص) فرمود: کنت اذا حدثنی احد عن رسول بحدیث استحلفته بالله انه سمعه عن رسولالله(ص) فان حلف صدقته و الا فلا.
چون قیاس سر منشأ عقلی دارد، مورد اعتبار معتزله قرار گرفته است و لذا احادیث را با این معیار نقد مینمایند و اگر مخالف آن باشد، آنها را نفی میکنند."