خلاصه ماشینی:
"شیعه و تفکر فلسفی طرح مباحث الهیات به وسیله ائمه اهل بیت علیهم السلام و تجزیه و تحلیل آن مسائل که نمونه و در صدر آنها نهج البلاغه است،سبب شد که عقل شیعی از قدیم الایام به صورت عقل فلسفی درآید و البته این یک بدعت و چیز تازهای در اسلام نبود، راهی است که خود قرآن پیش پای مسلمانان نهاده است و ائمه اهل بیت علیهم السلام به تبع تعلیمات قرآنی و به عنوان تفسیر قرآن،آن حقایق را ابراز و اظهار نمودند.
استاد شهید در این باره گفتهاند: عجبا،آیا معنی شناختن خدا که این همه بدان تأکید شده،این است که چنین تصوری مبهم و نارسا دربارهء خدا داشته باشیم؟!آیا معنی اینکه ما خدا را نمیتوانیم کما هو بشناسیم و به کنه ذات و صفات او احاطه پیدا کنیم این است که در قدم اول لنگ بمانیم،تا آنجا که از پاسخ به سادهترین و اولین پرسشها دربارهء خدا ناتوان بمانیم و آنگاه عذر ناتوانی خود را به گردن اسلام بگذاریم و بگوییم: اسلام اساسا تفکر و اندیشه درباره این گونه مسائل را تحریم کرده است!!
پس مهم این است که آیا واقعا علم و فنی مجهز به همه شرایطی که در یک علم و فن لازم است وجود دارد که پاسخگوی مسائل مورد نیاز بشر در مورد خدا و ماوراء طبیعت باشد یا نه؟و همان گونه که بیان گردید این امر از رسالت علوم تجربی و حسی بیرون است،و از طرفی راه عرفان و سلوک نیز اولا آنچنان با عمل و ساختن و تکمیل نفس بستگی دارد که باید گفت عمل است نه علم،و ثانیا با طریق عادی قابل تعلمی و تعلم نیست و به اصطلاح چشیدنی است نه شنیدنی."