خلاصه ماشینی:
"مؤلف در جای دیگری از همین درآمد دربارهء رهیافت خود مینویسد:«رهیافت ما در این پژوهش یک رهیافت علمی و فلسفی مدرن است و دستاورد آن نیز ناگزیر میباید فهم ساختار جهانبینی حافظ را برای ما از این دیدگاه ممکن کند و بس»(ص 10).
مؤلف مکرر در مکرر هشدار میدهد که حافظ را نباید به یک دیدگاه یا برداشت معین یا از پیش اندیشیده فروکاست،ولی خود در عمل همهء اندیشهها و مفاهیم کلیدی ذهن و ضمیر و شعر و سخن حافظ را به یک برداشت خاص که عارفانگاری حافظ باشد فرومیکاهد و برای این کار به قصهء آفرینش یا به تعبیر خودش اسطورهء آفرینش،بیش از اندازه توجه میکند و آن را اس و اساس اندیشه و عرفان یا اندیشهء عرفانی حافظ میانگارد.
حال آنکه اگر مؤلف اسلامشناس یا قرآندان یا عرفانپژوه بود به دهها قصه و منبع و آبشخور فکری میرسید،که به آنها فهرستوار اشاره کردیم،در یکی از مهمترین آنها عهد الست [-عالم ذر-میثاق اول بیان شده در آیهء 172 سورهء اعراف]است که به تصدیق اهل فن اهمیت تأسیسی و اساسی آن در رشد دادن به عرفان اسلامی یا ایرانی-اسلامی خراسانی،بیهمتاست و بسی بیشتر از قصهء آفرینش است."