خلاصه ماشینی:
"نظرگاهی اینهمه پیشرو و شعری اینهمه مدرن،آن هم در باب افغانستانی که به هزارهء نخست پس رانده شده است: «برای آفریقا/نه!/برای کابل خودمان بخوان/برای نژاد تحقیر شده،آدمی/برای آپارتاید خودمان بخوان!/نه سایهای که بیاسایی/نه آفتابی که گرم شوی/نه نسیمی که بیاشوبد گیسوی ترا/«فینگانی»به ناگریز/در سوگواری خویش مینشینی/بیآنکه کسی/به حیرت اندر شود، /برای نژاد خودمان بخوان!/شبانگاه برمیگردی/استخوانی/و گوشه،پیراهنی در دست/ کلیدی بر قفلی میچرخانی/خاطرهای/نه اندک شادی/به نیمی/که به مضاعف/اندهی/ برای مردگان خودمان بخوان!» چند شعر در وادی کتاب عشق و چشم/شاپور بنیاد تکرار دیروز کودکی بر بستر خواب تا بنوشم از کبوتر سینه شاپور بنیاد،یکی از شاخصترین شاعران نسل خود است،به آرامی،پرحوصله و عاری از دغدغههای معمولی که حالا باشد،یا نباشد،دیر و زودی در میان نیست،قریب به یک ربع قرن است که حضور دارد،و نه در حاشیه،و من با رغبت تمام کار و کلام او را پی میگیرم و میخوانم باز.
*** بر آن بلند سکوتستان/کاظم نظریبقا «کاظم نظریبقا»که برای اولین بار،پارههای درخشانی از شعرش را در مجموعهء نامبرده خواندهام،شاعری نیست که بتوان به طور مطلق از کنارش گذشت،باید جوان باشد،اما تا همین دفتر،گاه رخساری از شعر خود را به ما مینمایاند،که خبر از ذات و فطرت خالص او در این حوزه میدهد،بهویژه بخش پایانی«بر آن بلند سکوتستان»یعنی«هشت قطعه برای سیبزمینی»،دفع تأثیر آن کلیتهای مضمونی و کهنه سال دهههای پیش،و گرایش به سوی کشف عناصر پیش پا افتادهء همین زندگی،راهی است که نسل جوان شاعر ما،نسبت به آن آگاهی و اشرافی غریزی یافته است،کاظم نظریبقا نیز از این منظر به محیط خویش مینگرد: فرشته،اسبی را خواب میبیند ماهیگیری در دوردست آوازهایش را با قلاب صید میکند نمنم باران بر پنجرههای چوبی ماه را نقاشی میکند پیوند دریا/سید علی مزارعی کموبیش سالهاست که با نام«سید علی مزارعی»بیگانه نیستم،غزلسرای مثنوینویس،به گوشهء دور و خلوتی،پناه جسته بود،و میسرود بیکه هوای خواندن کند یا طرح نامی و اشارهء نشانی."