خلاصه ماشینی:
"البته انتقال فکر از یک سیستم فرهنگی به یک سیستم فرهنگی دیگر مثل انتقال آب از یک کانال به یک لوله نیست و اساسا آرای نیچه در خود اروپا هم دچار کجفهمیهای تاسفانگیز و گاهی هم خطرناک شده ولی به یمن تاملات دقیق و عمیق انبوهی از اندیشمندان غربی،وجوه گونهگون دستگاه فلسفی نیچه امروزه روشن شده،هر چند که باب تفسیر و تاویل پیوسته گشوده است و مداومت چاپ کتابهای تازه دربارهء این فیلسوف خود دلیل روشنی بر غنای پایانناپذیر اندیشه اوست.
با تمام این اوصاف و با این که تا به امروز تعداد قابل ملاحظهای از آثار خود نیچه به فارسی ترجمه شده و برخی تحقیقات فرنگیها هم ندرتا به فارسی آبرومند درآمده است،حق مطلب، البته ادا نشده و ارکان فکر نیچه همچنان در پرده استتار مانده و خلاصه مثل سایر تصوراتی که از اجزای فرهنگ غربی در ایران وجود دارد،تلقی ما از منظومه فکری این مرد نامدار هم علی القاعده سطحی و بیمایه است.
سوم این که اساسا وارد شدن در عرصه فکر نیچه آداب دارد،آسان نیست و خواننده مکلف است به این که چندین مانع دست و پاگیر را از سر راه خود بردارد و بر آنها مسلط شود: اولین خصلت ممیز یا اشکال کار نیچه این است که در آثارش ابتدا و آغازی وجود ندارد و هر قضیهای اعم از اخلاق و دین و فلسفه و زیستشناسی و تراژدی و زیباییشناسی و تاریخ و معرفت و جز آن میتواند مبتدای بحث و فحص وی قرار بگیرد."