خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود)*دکتر محمد علی موحد(عکس از عیرضا فرشتهخو) برخورد که در آن آمده است: به اندیشه فرو برد مرا عقل چهل سال به شصت و دو شدم صید و زتدبیر بجستم این غزل را که در صفحهء 223 از جلد سوم دیوان کبیر چاپ فروزانفر و نیز در برگزیدهای که آقای شفیعی کدکنی از غزلیات شمس فراهم آوردهاند میتوان یافت،گلپینارلی در مقالهای در «مجموعهء شرقیات»مطرح کرد1و چنین نتیجه گرفت که مولانا به هنگام ملاقات با شمس مردی شصت و دو ساله بوده است.
* اینها همه درست،ولی ارتباط مطلب با غزل مولانا چیست؟چگونه او در ششصد وشصت و دو صید شده است؟بحران خلافت با صیدشان مولانا چهربطی میتواند داشته باشد؟و چرا مولانا دورهء مقدم براین تاریخ را دوران چهل سالهء اسارت خوانده است:«به اندیشه فرو برد مرا عقل چهل سال/به شصت و دو شدم صید و زتدبیر بجستم»در آن سال شصت و دو چه اتفاقی افتاده که به رهایی مولانا از زنجیر تدبیر بتوان تعبیرش کرد؟ توضیح ویلی دربارهء شعر دیگر:«تا ببینم بعد ستین شیوهها»نیز به دل نمینشیند وانگهی با اشارات دیگر دیوان چه میتوان کرد که مولانا از رهایی خود پس از شصت سالگی سخن میگوید: بگفتم حال دل گویم،از آن نوعی که دانستم برآمد موج آب چشم و خوندل،نتانستم چوتخته بشکستند کشتیها در این طوفان چه باشد زورق من خود که من بیپا و بیدستم..."