خلاصه ماشینی:
"در ارزیابی سینما از نظرگاه فیلمساز،ما عملا با مشکل عمدهای روبرو هستیم،دوستانی که کار فیلمسازی انجام میدهند،کموبیش با این مشکل و گرفتاری دست به گریبان هستند که وقتی اقدام به تولید فیلم میکنند،تا مدتهای مدید امکان ارزیابی کامل آن فیلم را ندارند، چون آنها با فیلم خود فاصلهای کم و قرابت بسیار زیادی دارند و به واسطهء همین قرابت و فاصلهء کم،فیلمساز عملا از دیدن اثر خود در پرسپکتیوی باز یا به اصطلاح سینمایی در یک «لانگشات»ناتوان است.
بدون وجود«منتقد»کار به این صورت خواهد بود که فیلمسازان آثاری به وجود میآورند که کسی نیست آنها را مورد ارزیابی قرار دهد-همانطور که گفته شد فیلمساز به لحاظ قرابت و حبی که نسبت به اثر خود دارد، به تنهایی قادر به ارزیابی اثر خود نیست،او باید شجاعت و گستاخی بسیاری داشته باشد تا از کار خود جدا شده و حب آن را از دل خود بیرون کند تا به عنوان«منتقد»در مقام نقد اثر خود برآید.
نکته دیگر آن است که«منتقد»باید زاویه نگاه خود به فیلم را مشخص کند،آیا«وجه تکنیکی-فنی»فیلم را مورد ارزیابی قرار میدهد یا«وجه هنری»یا«وجه فرهنگی»،یا همه این وجوه را؟حسن این عمل آن است که در این صورت«نقد»برای فیلمساز راهگشا و آموزنده میشود و عدم آن باعث میشود نقدی نوشته شود که مخلوطی از هرچیز است، مسلما چنین نقدی نمیتواند برای فیلمساز آموزنده و مؤثر واقع شود،گو اینکه هرچه «منتقد»بگوید خوشایند فیلمساز واقع نخواهد شد!"