چکیده:
آن هنگام که خالق هستی، از اراده خویش مبنی بر خلق جانشین، به فرشتگان گفت، آنان با شگفتی
پرسیدند که موجودی فسادگر و خونریز میآفرینی؟! خداوند پاسخ داد: آنچه من میدانم، شما
نمیدانید.
این چنین، انسان به عرصه وجود وارد شد. موجودی که پای در فرش و سر به سوی عرش داشت.
جسمی داشت که او را به زمین میکشید و روحی که به آسمانش میخواند. اما خالقش تنهایش
نگذارد و به سوی خویش فرا خواند و از انحرافش بر حذر داشت. ضمانت اجرای نیکی و بدی او را نیز،
قیامت قرار داد تا کاشتههای این دنیا، در آن دیار برداشت شود.
این نوشتار، مجموعه این فرآیند را تحلیل میکند و به بررسی هدف خلقت، لزوم وجود قیامت، رابطه
عمل انسان با پاداش یا عذاب قیامت و نکاتی پیرامون روز پسین میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"5ـ در آخرین گام، برای آن که جلوی گناهان را بگیرد ـ که مهمترین راهزن است ـ تا انسان در مسیری که خداوند انتخاب نموده، به درستی قدم بردارد؛ فرمود که انسانها را در قیامت در محضر خویش حاضر خواهد کرد و آنان که خداوند را عبادت کردند، به ثواب و آنها که عصیان کردند به کیفر خواهند رسید و کوچکترین عملی، مورد غفلت واقع نمیشود: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره» (1) یعنی: کسی که ذرهای کار خیر انجام دهد آن را خواهد دید و آن کس که ذرهای عمل بد نماید آن را خواهد دید.
هم بسکاری و لکن عذاب الله شدید» (1) سختی عذاب به حدی است که زنان باردار فرزند سقط میکنند و زنان شیرده از فرزند شیرخوار خود غافل میشوند: «یوم ترونها تذهل کل مرضعة عما أرضعت و تضع کل ذات حمل حملها» (2) در آن روز، خداوند با بدکاران سخن نمیگوید و به نظر رحمت به آنها نمینگرد و از پلیدی گناه آنها را پاکیزه نمیکند و آنان در جهنم دارای عذاب سخت و دردناک خواهند بود: «لا یکلمهم الله و لا ینظر إلیهم یوم القیامة و لا یزکیهم و لهم عذاب ألیم» (3) اما آنان که در دنیا فرامین الهی را اطاعت کردند و از نواهی آن اجتناب کردند، دارای آسایش و آرامش خاصی هستند؛ در بهشتهایی هستند که نهرهایی از آب زلال و گوارا و نهرهایی از شیر، بیآن که طعمشان تغییر کند و نهرهایی از شراب ناب که نوشندگان را به حد کمال لذت بخشد و نهرهایی از عسل مصفی در آن وجود دارد و تمام میوهها برای آنان مهیاست و بالاتر از همه لذات، مغفرت خداوندی است: «مثل الجنة التی وعد المتقون فیها أنهار من ماء غیر آسن و أنهار من لبن لم یتغیر طعمه و أنهار من خمر لذة للشاربین و أنهار من عسل مصفی و لهم فیها من کل الثمرات و مغفرة من ربهم» (4) در آنجا هر چه دلها میل و اشتها دارند و چشمها از آن لذت میبرند مهیاست: «فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذ الأعین» (5) البته عذاب و ثواب و بهشت و جهنم بعد از رسیدگی به حساب آنهاست."