چکیده:
اقتصاددانان در این امر توافق دارند که آنچه روند توسعه اقتصادی و اجتماعی یک کشور را تعیین میکند،منابع انسانی آن است.منابع انسانی پایه اصلی ثروت ملتها است.سرمایه و منابع طبیعی عوامل تبعی تولید هستند،در حالیکه انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایه را متراکمتر میسازند و از منابع طبیعی بهره برداری میکنند.کشوری که نتواند مهارتها و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو موثری بهرهبرداری کند،قادر نیست ابعاد دیگر ساختارهای جامعه را بهبود بخشد.در این مقاله شرحی بر نظام برنامهریزی توسعه آموزش و پرورش در ایران،موانع و راهکارهای توصیه شده در خصوص آن ارائه میگردد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه در بخش اعظم دنیا ارتباط متقابل زیادی بین سطح فرهنگ و میزان توسعة سیاسی وجود دارد همین امر نشان میدهد که اگر قرار باشد کشوری توسعه پیدا کند باید بخش عمدهای از منابع خود را به امر آموزش و پرورش اختصاص دهد.
سؤالاتی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا همه آنها میتوانند آنطور که برنامهریزان،خانوادهها و خود انتظار دارند، مدارج تحصیلی را یکی پس از دیگری با موفقیت پشت سر بگذارند؟چه تعدادی از آنها میتوانند دوره آموزش عمومی را بدون مردودی،تکرار پایه و ترک تحصیل به پایان برسانند و چه تعدادی از آنها ترک تحصیل را بر ادامه آن ترجیح میدهند؟چه بخشی از هزینههایی که برای ایجاد فرصتهای تحصیلی صرف این افراد میشود به دلیل تکرار پایه یا ترک تحصیل به هدر میروند؟در کدام یک از پایههای تحصیلی بیشترین اتلاف مشاهده میشود؟آیا جریان تحصیل دانشآموزان طی سالهای مختلف رو به بهبود است؟ پارهای به ریانهای اقتصادی ناشی از شکست تحصیلی توجه دارند و نگران بودجههای هنگفتی هستند که تکرارکنندگان یا ترک تحصیلکنندگان به هدر میدهند.
3-برخی موانع در توسعه آموزش و پرورش ایران عدم توفیق در برنامهریزیهای آموزشی در ایران که عمدهترین دلایل آن تکیه بیش از حد به محفوظات،تمرکز شدید بر امور اجرایی و اداری،ضعیف بودن انگیزههای کارکنان آموزشی،وجود نابرابریهای آموزشی بین گروههای مختلف و مناطق جغرافیایی،نسبت بالای بیسوادی در سطح جامعه،عدم انطباق محتوای برنامههای درسی و رشتههای تحصیلی با نیازهای جامعه و منطقه است،به عوامل چندی وابسته است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: 1-فقدان ارتباط فعالیتهای آموزش با هدفها و سیاستهای رشد و توسعه."