چکیده:
پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد،رئالیستهای ساختاری تحلیل کردند که عمر کوتاه نظام تک قطبی به رهبری آمریکا بسر آمده است و آمریکا باید خود را با یک نظام جهانی چند قطبی که در آستانه به وجود آمدن است سازگار کند.علیرغم مخالفتهایی که با آمریکا وجود داشت به اعتقاد نویسنده،نه تنها نظم جهانی چند قطبی به وجود نیامده،بلکه آمریکا آشکارا استراتژی امنیت ملی خود را برپایهی برتری در دنیا قرار داده است. پرسش یا سؤال اصلی نویسنده مقاله این است که آیا آمریکا میتواند این استراتژی را ادامه دهد و در این راستا آمریکا چگونه میتواند به بهترین شکل منابع و ارزشهایش را در سطح بین المللی به پیش ببرد،بدون اینکه دچار رفتارهای خودشکنندهی بسیاری از هژمونهای ما قبل خود گردد.پاسخ به این سؤال،محور اصلی مقاله را شکل میدهد.تعقیب محتاطانهی استراتژی درگیری گزینشی،همگرایی هویتهای ملی میان آمریکا و دیگر دمکراسیهای پیشرو،ایجاد کنسرت قدرتهای بزرگ متأثر از هنجارهای لیبرالی،استفاده از قدرت نرم و در نهایت ماهیت نهادینه شده و خود محدودکنندهای استراتژی کلان آمریکا پنج گزینهای است که نویسنده برای پاسخ به این سؤال مورد بررسی قرار میدهد.در پایان نویسنده به این نتیجه میرسد که موازنهی قدرتها بزرگ علیه آمریکا اجتنابناپذیر نیست و میتوان با استفاده از انتخابهای دقیق استراتژیک از آن جلوگیری کرد.
خلاصه ماشینی:
"تعقیب محتاطانهی استراتژی درگیری گزینشی،همگرایی هویتهای ملی میان آمریکا و دیگر دمکراسیهای پیشرو،ایجاد کنسرت قدرتهای بزرگ متأثر از هنجارهای لیبرالی،استفاده از قدرت نرم و در نهایت ماهیت نهادینه شده و خود محدودکنندهای استراتژی کلان آمریکا پنج گزینهای است که نویسنده برای پاسخ به این سؤال مورد بررسی قرار میدهد.
نخست،چگونه میتوانیم با استفاده از نظریههای روابط بین الملل،الگوهای تعدیل در استراتژی کلان آمریکا را توضیح داده و پیشبینی کنیم؟آیا متغیرهای رئالیستی مانند توزیع قدرت بین المللی میتواند چارچوب کلی آن را توضیح دهد؟یا آیا واقعا متغیرهایی مانند هویت ملی و تراکم نهادهای بین المللی تأثیر مهمی بر رفتار استراتژیک ایالات متحده میگذارند؟ دوم:فراتر از جنگ فعلی علیه تروریسم،کدام استراتژی کلان،منافع آمریکا را بهتر تأمین میکند؟کدام استراتژی ارزشهای آمریکا را بهتر لحاظ میکند؟سوم:آیا چیزی درباره استفاده مشخص آمریکا از هنجارها و نهادهای لیبرالی وجوددارد که ایالات متحده را از منطق موازنه قوا مصون نگه دارد؟آیا ممکن است آمریکا از طریق یک استراتژی کلان بین المللیگرای لیبرال،1از دچار شدن به سرنوشت امپراتوریهای سابق اجتناب ورزد؟یا اینکه چنین راهبردی،تلاش برای اعمال توهمات خود است.
در همین زمان،گرچه بر طبق یک مدل رئالیستی نئوکلاسیک،بعید است ایالات متحده از حضور خود در خارج عقبنشینی کند یا هر نوعی از استراتژی نو انزواگرایانه را در آینده نه چندان دور بپذیرد، توزیع قدرت فعلی در نظام بین المللی برای علاقه آمریکا نسبت به چنین راهبردی بسیار سنگینتر از آن است که جذاب باشد،یک نتیجه محتملتر در راستای نمونه سابق،آن است که استراتژی کلان آمریکا به نوسان کردن بین صورتهای مختلف بین المللیگرایی ادامه دهد،که توسط آن ایالات متحده تلاش میکند اهداف بسیار بلند پروازانهاش را در سراسر جهان،از طریق ابزارهای نسبتا محدود به پیش ببرد."