چکیده:
سازمانهای غیردولتی،پانوپتیکون،حقوق بشر،هژمونی نویسندگان این مقاله معتقدند ارتباط قوی بین سازمانهای غیر دولتی حقوق بشری و قدرتهای هژمونیک به شیوهای کارآمد و مؤثر،به«پیشگیری»از نقض حقوق بشر در سطح جهان کمک میکند. در این راستا پانوپیتکون استعاده مفیدی است که بخشی از روابط ممکن میان هژمونها و سازمانهای غیر دولتی حقوق بشری را نشان میدهد. در حقیقت پانوپتیکون،نهادی اجتماعی نمونه با هدف کنترل رفتار زندانیان از طریق اعمال خود انضباطی است.در این سیستم،برای زندانی مراقبت نهادی تداوم دارد. مقاله اذععان دارد عمده پژوهشهای روابط بین الملل در زمینه تشکلهای غیردولتی براین مسئله متمرکز بوده که این تشکلها چگونه بر سیاستهای عوامل دولتی تأثیر گذاردهاند،یعنی ارزیابی و تحلیل نقش شبکههای حمایتی فراملی در تغییرسیاستهای دولت از طریق لابی یا شرمندهسازی و نقشی که سازمانهای غیردولتی در بهبود اقدامات دولتهای خاص در زمینه حقوق بشر ایفا کردهاند. در نهایت نویسندگان این موضوع را مورد بررسی قرار میدهند که سازمانهای غیردولتی حقوق بشری و هژمونها توأما در جلوگیری ازمواردی از نقض حقوق بشر همچون نسلکشی ذی نفعاند.با این حال برخی مواقع نیز منافع متضادی بین آنها وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"مقاله اذععان دارد عمده پژوهشهای روابط بین الملل در زمینه تشکلهای غیردولتی براین مسئله متمرکز بوده که این تشکلها چگونه بر سیاستهای عوامل دولتی تأثیر گذاردهاند،یعنی ارزیابی و تحلیل نقش شبکههای حمایتی فراملی در تغییرسیاستهای دولت از طریق لابی یا شرمندهسازی و نقشی که سازمانهای غیردولتی در بهبود اقدامات دولتهای خاص در زمینه حقوق بشر ایفا کردهاند.
آنچه ابزارهای پانوپتیکونی سازمانهای غیردولتی برای بسط قدرت را بسیار کارا و مؤثر میسازد-آن هم به رغم تعریف غربی این تشکلها از حقوق بشر-آن است که اکثر سازمانهای غیردولتی اگر نه همه آنها، مستقل از منافع دولتها پنداشته میشوند.
وانگهی آنچه در بحث ما اهمیت دارد این نیست که آیا مفهوم حقوق بشر سرانجام در عمل به شکلگیری یک نظام فئودالی بین المللی براساس یک نیروی کار مستقل فردیتگرایانه میانجامد یا خیر،بلکه آنچه اهمیت دارد این است که عوامل هژمونیک تا چه اندازه «میپندارند»مفهوم حقوق به ایجاد چنین نظامی منجر میشود.
برای مثال فرد به مثابه عضو ساختاری اقتصادی که ویژگی آن نابرابری یا بهرهکشی و استثمار است به این ترتیب یک پرسش اساسی و مهم آن است که آیا ترتیبات سیاسی ایجاد شده توسط یک پانوپتیکون حقوق بشری میتواند و باید اصلاح شود یا خیر؟ از آنجا که ما از یک نظام پانوپتیکون «انضباطی»برای درک نحوه پیشگیری از نسلکشی استفاده میکنیم امیدواریم استفاده ما از این برداشتهای لیبرال از حقوق بشر و سازمانهای غیر دولتی حقوق بشری بیشتر به عنوان یک توصیف تعبیر شود تا یک ارتقای هنجاری،ما هم موافقیم که سازمانهای غیردولتی حقوق بشری غربی دارای«دستور کار سیاسی»هستند و در حال تحمیل یک«نظام ارزشی»غربی- لیبرال بر جوامع غیرغربی."