خلاصه ماشینی:
"درست است که در طول این صد سال جنبشهای باشکوهی مثل جنبش تحریم،جنبش مشروطه،جنبش ملی شدن صنعت نفت و غیره به رهبری عالمان دینی علیه استبداد و استعمار و حامیان غربگرای آنها به وقوع پیوسته بود و باعث ایجاد موانع جدی در مقابل حرکت شتابزای سقوط ایران در دامن سیاستهای استعماری غرب شد؛اما چنانکه امروز به نظر ما میرسد،آن حرکتها به تمام معنا نمیتوانست ساختار نظام پادشاهی و سلطنت و ساختار غربگرایی سادهلوحانه را در ایران از هم بپاشد و طرحی نو در اندازد.
درست است که از جنبه فلسفه تاریخ هردوره واسطه تحول دوره دیگری است اما از این حقیقت نیز نباید غافل شد که جنبه تحولی بعضی از دورهها نسبت به ادوار پیشین بیشتر، عمیقتر و دقیقتر است،دورهای که در تاریخ ایران با 15 خرداد سال 42 آغاز شد و با 22 بهمن سال 57 به دگرگونیهای عظیمی رسید،از جنبه معرفتی در حوزه سیاست،اجتماع، فرهنگ و باورهای دینی یک شاخصه ویژه داشت و آن شاخصه ویژه این بود که این دوره با اندیشهها و آرمانهایی که امام خمینی مطرح میکرد،علاقه داشت که خود را در بازگشت نهایی به اوضاع و احوال عقلانی و شرعی پیوسته بازسازی نماید چنانکه گویی آن احوال را تجدید میکند.
در ظرف این مدت کوتاهی که تماس دارم احساس کردهام که سازمان و حکومت نه تنها از نظر تغییرات شدید و ریشهدار در سیستم اقتصادی و اجتماعی مصمم است بلکه میکوشد تا روش خود را نیز به سرعت تغییر داده و با درد و اندیشه و ریشههای ناراحتی تماس بگیرد و به جای تنبیه کردن و سیاست کردن با ذهن و فکرها برخورد مستقیم داشته باشد و باید برای پرکردن خلأ فراوانی که از نظر آشنایی بیست هزار دانشجوی خارج از کشور وجود دارد و این خود منشأ بسیاری از ناراحتیهاست و خواهد بود چارهای نو و عمیق و مؤثر بیندیشید."