خلاصه ماشینی:
در این دوره یکی از حوادث مهم که بلاد و ممالک اسلامی را به خود مشغول ساخت پیش آمد و آن شروع جنگهای صلیبی بود که حدود دویست سال (490ـ690 ه .
ق میان شیعیان و سنیان در بغداد فتنه و درگیری پدید آمد و آشوب روز به روز فزونی یافت و ضریح کاظمین علیهماالسلام به آتش کشیده شد دبیس سخت در خشم شد و فرمان داد در قلمرو امارت خود خطبه به نام قائمخلیفهعباسی را قطع کنند و در جواب فرستاده خلیفه اظهار داشت که او و اهل ولایتش شیعه هستند و همگی بر این امر اتفاق نظر دارند.
(34) همچنین در جریان قیام «ارسلان بساسیری» که در غیبت طغرل سلجوقی بغداد را به مدت یک سال و چهارماه در دست داشت دبیس بدو پیوست و در جنگی که میان سلاجقه و ایشان درگرفتند شکست خورد و گروهی از بزرگان سپاهش چون ابوالفتح بنورّام و منصوربنبدران و حمّادبندبیس اسیر شدند.
(56) دبیس که بیگانگی سلاجقه با مردم عراق را مشاهده میکرد و از طرف دیگر بیکفایتی و ضعف خلفا، آنان را چون بازیچهای در دست ترکان سلجوقی قرار داده بود سعی و تلاش بر آن داشت که قبایل عرب و کرد را دور خود جمع کرده حکومت نیرومندی را در عراق تأسیس کند.
ق) کار او بعد از استیلا بر حلّه روز به روز بالا گرفت و سلطان مسعود چون قدرت روزافزون او را مشاهده کرد مهلهلبنابیعسکر را به سرکوبی وی فرستاد که در مأموریت خود شکست خورد و به بغداد بازگشت.
بعد از کشته شدن صدقه اوّل متصرفاتش از دست دبیس دوّم در رفت و حلّه مرکز حکومت مزیدیان در دست «مجاهدینالدین بهروز» مملوک سلجوقی قرار گرفت.