الف-گذاشتن با ذال معجمه بمعنی نهادن و اجازه دادن است و امر آن«بگذار» و اسم فاعل آن«گذارنده»است که در صفات مرکبه صورت سادهء«گذار»پیدا میکند مثلا در این شعر که سعدی گوید: بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران بگذار امر است از گذشتن بمعنی اجاز ه بده و مانع مشو.
سعدی گوید: خدا ترس باید امانت گزار امین کز تو ترسد امینش مدار امیر معزی گوید: چنانکه جود تو همواره حقگزار منست دل و زبان من از جود تست مدحگزار پس حقگزار و مدحگزار و وامگزار و سپاسگزار و شکرگزار و سخنگزار و پاسخ گزار و نمازگزار و حجگزار و گزارد حق نعمت و امثال آنها را که همه حاکی از این معنی گزاردن یعنی اداکردن است باید با زاء نوشت نه با ذال.