خلاصه ماشینی:
"گفتوگوهای فراوانی در این کتاب وجود دارد؛موقعیت بیثبات«کا»-او کاملا مطمئن نیست در چه موقعیتی قرار دارد و کجا ایستاده است-او راحتی بیشتر از یک فرد غیر عادی از رده خارج میکند و بعد از مدت کوتاهی به جای این که اطمینان کمتر و کمتر شود،انسان آرزو میکند به اطمینان بیشتری دست یابد-آنطور که به نظر میرسد در طول این کتاب اتفاق میافتد؛جروبحثهای زیادی هم در این داستان وجود دارد،مخصوصا زمانی که از افراد خواسته میشود کارهای شخصی را در تبادل با چیزهای دیگر انجام دهند،اما یک زمین بازی ناهموار بازیکنان را به نتایج رضایتبخش نمیرساند؛این شاید واقعبینانه باشد،اما برای خواننده کاملا رضایتبخش نیست.
اغلب اوقات ما نمیدانیم کجا هستیم،تنها برای درک این که محل دقیق ایستادن ما آنجاست:در دیدگاه آقای پاموک از ناتوانی ترکیه در شناخت خود،این درگیری مدت مدیدی بهطور انجامیده و عمق بسیاری یافته است:شکافی،نه از دو جناح متفاوت،بلکه از دو جناح موجود در یک جدیت منفرد،یکی که هم متعلق به این ملت است و هم به این نویسنده."