چکیده:
اسپینوزا با اعتقاد به تک جوهری خدا را تنها حقیقت جوهری عالم و بقیهء موجودات را حالات صفات او دانست.وی در براهینی که بر وجود خدا اقامه کرده است،از دو روش آنی و لمی استفاده کرده است و از میان آن دو اتقان برهان لمی را بیشتر میداند.این براهین بهطور عمده در سه اثر او مده است:«اصول فلسفهء دکارت»،«رسالهء مختصره»و«اخلاق».برهان مهم او بر وجود خدا برهان وجودی است و تقریر او از این برهان مشابه تقریر دکارت از آن است.نسبت سایر براهین براهین را در عرض برهان وجودی و برخی آنها را تقریرهای دیگری را برهان وجودی دانستهاند.در این مقاله براهین او در آثار یاد شده و نیز نظر چند تن از شارحان فلسفهء او بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"براهین دکارت برای اثبات وجود خدا بیان و گاهی نقد و بررسی میکند(اسپینوزا،2831،صص 77-88؛ (Spinoza,1963,pp.
(طبق اصل متعارف نهم6)اما با تصوری که از خدا داریم(طبق تعریف دوم و هشتم7)،و واقعیت ذهنی این تصور به صورت برابر یا برتر مندرج در ما
مشعر بر این برهان در تعابیر اسپینوزا و دکارت یکی است:«وجود خدا همچنین
اسپینوزا در برهان انی خود بر وجود خدا میگوید که اگر انسان تصوری از خدا
است که بیش از یک جوهر وجود دارد(یا شاید وجودداشته باشد)یا این فرض که خدا در میان موجودات واقعی قائم به ذات،واقعیترین آنهاست.
اعتبار این استدلال بر معنای خدا در نظر اسپینوزا مبتنی است و ازش آن بر آنچه از
بالضروره وجود دارد و چون چنین است پس خدا که از حیث وجود نامتناهی است، نمیتواند موجود نباشد؛چرا که در غیر این صورت لازم میآید امر نامتناهی نسبت به
عنایت به این دو قضیه و تبصره استدلال طرح شده در برهان 1 بدین صورت درمیآید:تمایز حالت از جوهر چنین مقرر شد که اولی در غیر و دومی در خود است.
صرفا گفته میشود خدا جوهر است و چون وجود او متعین بالذات است،پس باید
اعتبار این برهان بر طبیعت بیمانند تصور خدا مبتنی است.
میگوید:کسی که امروز این برهان را میخواند،احتمالا در اعتبار آن تردید خواهد کرد،ولی نباید فراموش کند که از نظر اسپینوزا ماهیت یک چیز باید با قدرت او در
محور براهین اسپینوزا بر وجود خدا تقریر او از برهان وجودی است که در آن
این براهین از معلول(که عبارت است از تصور خدا در انسان)به علت(که خود"