چکیده:
پیش از ملاصدرا دانشوران مسلمان مثل فارابی، ابن سینا و ... درباره نظام فیض سخن
گفتهاند: ملاصدرا در بعضی از آثار خویش از قبیل «المشاعر» به کلیات بحث نظام فیض
اشاره کرده و در برخی از رسائل خویش مثل «اجوبه المسائل النصیریه»، نظام فیض را به
شکل ثنایی و مشابه فارابی و در رسالة «شواهد الربوبیه» و «المبدأ و المعاد» به شکل
ثلاثی و مشابه ابن سینا تقریر میکند _ البته میان نظریه ملاصدرا با فارابی و ابن
سینا علاوه بر شباهت، تمایزهایی هم وجود دارد _ اما در رسالة «الواردات القلبیه فی
معرفه الربوبیه» از نظام مشایی کمی فاصله میگیرد و به نظام اشراقی نزدیک میشود و
در کتاب «الشواهد الربوبیه» و «الاسفار الاربعه»، نظام فیض را به صورت عرفانی تفسیر
میکند. وجه ممیزة نظریة صدرا دربارة نظام فیض با نظریههای حکیمان مشایی و اشراقی
و عرفا، تأکید صدرا بر روی اصالت و تشکیک وجود است.
خلاصه ماشینی:
"اگر با دیدی ژرف به مباحث صدرالدین شیرازی در رسائل شواهد الربوبیه و اجوبة المسائل النصیریه و کتاب المبدأ و المعاد _ که در همة آنها نظام فیض به شکل مشایی تقریر شده است _ نگاه کنیم، مطالب ذیل برای ما مشخص میشود: در دو رسالة اجوبة المسائل النصیریه و شواهد الربوبیه، وجود و ماهیت، محور بحث هستند و در هر دو رساله صدرای شیرازی روی مهمترین نظریة فلسفی خویش _ یعنی اصالت وجود و اعتباری بودن ماهیت _ تأکید میکند و بر این مبنا به تجزیه و تحلیل میپردازد و در هر دو رساله وجود نقش اصلی را ایفا میکند و هر عقل از ناحیه وجودش میتواند برای پیدایش عقل بعدی، نقش علت را ایفا کند.
گزارشی درباره تمایلات عرفانی ملاصدرا در بحث نظام فیض ملاصدرا در موضع دیگر شواهد الربوبیه به صورت بسیار صریح و آشکار در بحث نظام فیض، از تئوری جهان شناختی مشایی و اشراقی به صورت کامل فاصله میگیرد و تمایلات عرفانی خود را به منصه ظهور میرساند و مشابه یک عارف در بحث کیفیت پیدایش کثیر از واحد اظهار نظر میکند و صادر اول را وجود منبسط معرفی میکند (سید حیدر آملی، 1368: 688 _ 693، ابن فناری، 1363: 69 _ 70، مدرس زنوزی، 1376: 28 _ 29 و 290 _ 291) و آن را چنین تبیین میکند: وجود را از جهتی میتوان در سه مرتبة مختلف رتبه بندی کرد که عبارتند از: 1_ وجودی که هیچ نحو تعلق به غیر ندارد و مقید به هیچ قید خاصی نیست."