"تا در اوراق منتشرش دوباره به من باز رسد مرا در دیوان پر برگ سپیدار در قصیدهء بلند تکرار بخوانید مرا در صدای صاف چکاوک سرود تندر و توفان مرا،در هر ترانهء تازهء باران بشنوید.
مرا در آئینهء آب در بلندای آفتاب بنگرید مرا که هر روز در صحنهء سرخ شفق با خورشید میمیرم و در آغوش سپید سحر دوباره جان میگیرم به خاک تیره مسپارید!"