درباره عقد - مجله کلک ادب و هنر

"حتی اگر برایمان تعریفش کنند سری‌ می‌جنبانیم و آن را حمل بر شگفتی‌های استثنائی زندگی می‌کنیم،ولی آنگاه که نویسنده‌ای با جنم‌ فصیح،با آن درد کهنهء حسی،ماجرایی چنان را برای ما حکایت می‌کند،می‌بینیم که از رگ گردن نیز به ما نزدیک‌تر بوده است،هیچ‌چیز تعجب‌آور و غافلگیرکننده نیز در میان آن نیست،بلکه تعجب‌آور مائیم که با چنین صحنه‌ها و رخدادهایی زیسته‌ایم و بی‌درد مانده‌ایم. طرحی است از تلفیق واقعی و فراواقعی:یک موج روشن واقعی از سویی و یک موج کدر فراواقعی از سوی دیگر بهم برمی‌خورند،در لحظاتی با یکدگیر می‌آمیزند و باز جدا می‌شوند؛سپس موج کدر به آرامی تمام صحنه را می‌پوشاند،قصه‌ای که با آغازی تب‌آلود اما رئالیستی به راه افتاده بود،در ابهامی سوررئالیستی غرق می‌شود. پس آنگاه طی چند لحظهء ضربه‌زن و حیرت‌انگیز به شهری فرو می‌رویم که در تمام خانه‌هایش عقدکنان است:عروس ماماست و داماد مرده‌شور (تولد و مرگ)."