خلاصه ماشینی:
"پس مسئله از نظر نو محافظه کارها از این قرار است:چگونه میتوان هنجارهایی در جامعه بوجود آورد که بتوانند لا ابالیگری را محدود کنند و اخلاق مبتنی بر دیسیپلین و کار را بار دیگر مستقر سازند؟چه هنجارهایی در جامعهء جدید میتوانند جلو خرابیهای دولت رفاه اجتماعی( Welfare state )را بگیرند،و بار دیگر،با استقرار رقابت آزاد،رسیدن به فضائل فردی را ممکن سازند؟دانیل بل احیای مذهب را تنها پاسخ به این سؤالها میداند.
تجزیهء علم،اخلاق،و هنر که به نظر ماکس و بر مشخصهء عقلی شدن فرهنگ غرب است،هم به معنی جدایی این عرصههای تخصصی شدهء فرهنگی از یکدیگر است و هم به معنی بیگانه شدن این عرصهها از سنت که کماکان در شکل نیمه طبیعی زمینهء تفسیر را در زندگی روزمره فراهم میآورد.
بنابرین،مشکل بشود جهان-زندگی مدرن را با باز کردن فقط یکی از این سه ساحت-یعنی ساحت هنر-و به عبارت دیگر با امکان دسترسی به فقط یکی از زمینههای شناختی تخصصی شده(در این مورد هنر)،از فقر فرهنگی نجات داد.
به قول آلبرشت و لمر( Albrecht Wellmer )به محض اینکه تجربهء زیباییشناسی به منظور روشن کردن موقعیتهای زندگی مورد استفاده قرار گیرد و با زندگی روزمره پیوند یابد،تبدیل به یک بازی زبانی میشود که دیگر بازی زبانی منتقد هنری نیست.
جهان-زندگی در هر جامعهای منبع دانش ضمنی یا مجموعهء اعتقادات همگانی است که افراد جامعه برای تعریف موقعیتهای مختلف مورد استفاده قرار میدهند.
و اما بازسازی پروژهء مدرنیت خود مستلزم رها کردن این پروژهء از چهارچوب تنگ عقل افزاری و مبانی فلسفی آن یعنی ارائه تعبیر جامع عقل یا عقل ارتباطی است که یکی از مسائل مرکزی فلسفهء هابر ماس را تشکیل میدهد."