خلاصه ماشینی:
"در این عقلانی ساختن تدریجی واقعیت،واقعیتی را که اندیشه میخواهد بشناسد و بفرمان خود درآورد تنها یک قاعده در کار است،همان قاعدهای که بانسان امکان داد تاکنون زنده بماند و علم کنونیاش را بنا نهد همان قاعدهای که این روش تجربی پرثمر معرف آنست:اینکه اندیشه به اموری که بروشنی استنباط شدهاند مقید باشد،یعنی انطباق بیش از پیش آگاهانه ذهن با واقعیت، ذهنی که اگر در برابر تجربه سرفرود میآورد برای آنست که بر واقعیت پیروز شود و از خشونت آن بکاهد.
برای اثبات این امر کافی است یادآور شویم که علم از همان ابتدا با شناختی که از قوانین ماده و طبیعت بانسان میداد نه تنها یک وسیله رهائی از ماده و تسلط بر قوای طبیعت بود بلکه بخصوص با فراهم آوردن وسیله درک جهانی که بشر را دربرگرفته است و ایجاد آگاهی بیش از پیش روشنتر موقعیت انسان در جهان و کوشش مداومی که برای پیوستگی و همبستگی روحی انسان با جهان مبذول میدارد باعث رهائی فکری و اخلاقی انسان بوده است.
مشغله فکری فیزیکدانان نخستین نظیر دموکریت12و اپیکور13که بیش از هرچیز فیلسوف و معلم اخلاق بودند همانطور که خود اپیکور بصراحت بیان کرد این بود که انسانها را از ترس مرگ و خدایان برهانند و با ایجاد این اعتقاد که طبیعت میدان بوالهوسیها نیست،بلکه همهچیز در آن بموجب قانون جریان دارد که اگر نشود احتراز کرد میتوان شناخت و پیشبینی کرد آرامش روحی برای انسان بوجود آوردند."