خلاصه ماشینی:
"الیاس در ادامهی این مطلب میگوید:ولی«تمدن»در نظر ملتهای غرب معنایی یکسان ندارد به خصوص میان کاربرد انگلیسی و فرانسوی این واژه از یکسو،و کاربرد آلمانی آن از سویی دیگر تفاوتی بارز وجود دارد.
در آنجا در نظر گروه نخست این مفهوم همزمان بیانگر غرور یک ملت است نسبت به اهمیت خود در زمینهی پیشرفت غرب و بشریت به طور کلی،در اینجا،در حوزهی زبان آلمانی،به معنای چیزی است کاملا سودمند هرچند که فقط اهمیتی دست دوم دارد،یعنی چیزی است که فقط جنبهی خارجی انسان،فقط سطح و ظاهر وجود انسان را دربر میگیرد.
در مقاطعی حتی سخن گفتن از ایران و به میان آوردن نام این سرزمین و فرهنگ مترادف میشد با فاشیسم،پان ایرانیسم و چیزهایی دیگر از این دست،چنانکه در همین دورهی اخیر نیز ما ناچار در برابر چنین اتهاماتی قرار گرفتیم و ایستادگی کردیم تا رسید به زمان کنونی که افراد و گروهها و سازمانهای مختلف گاه از سر سیاستبازی و گاه به سبب درکی تازه در حوزهی ایرانخواهی با هم به رقابت میپردازند.
فرانسوی یا انگلیسی در بهترین حالت میتواند به آلمانی بگوید از نظر او چه معنایی مفهوم تمدن را به تجسم خودآگاهی ملی تبدیل میکند،ولی هرچند هم که این مفهوم در نظرشان عقلانی و منطقی جلوه کند،باز از مجموعهای از موقعیتهای تاریخی سر برمیآورد و پیرامون آن را فضاهایی عاطفی و سنتی فراگرفتهاند که دشوار بتوان آنها را مشخص ساخت و به تعریف درآورد ولی با این حال جزء جداییناپذیر معنای آن به شمار میروند."