چکیده:
این تصور دورکیم که درجه انسجام اجتماعی با میزان خودکشی رابطه معکوس دارد،نقطه شروعی برای نظریه خودکشی گیبس و مارتین است؛بنابراین،نظریه انسجام منزلتی گیبس و مارتین مبتنی بر نظریه خودکشی دورکیم است.از دیدگاه این نظریه،که بر حسب پنج اصل موضوعه بیان گردیده است،میزان خودکشی تابعی است از درجه انسجام منزلتی یک جمعیت.نظریه گیبس و مارتین به طور گستردهای مورد آزمون تجربی واقع شده است و اغلب این تحقیقات که عمدتا از دادههای در سطح کلان و دادههای طولی استفاده نمودهاند،اصول موضوعه این نظریه را تأیید نمودهاند.از این رو، با توجه به اینکه این نظریه به زبان فارسی معرفی نشده است،در این مقاله سعی گردیده ضمن معرفی استخوانبندی اصلی این نظریه،بر روی یکی از جنبههای آن،یعنی میزان مشارکت زنان در نیروی کار،به عنوان شاخصی از تضاد نقش برای تبیین خودکشی زنان تأکید شود.گیبس معتقد است که این نظریه به لحاظ قابلیت آزمون،دامنه و قدرت پیشبینی بر نظریههای جایگزینی چون نظریه دورکیم و هنری و شورت تفوق دارد.
خلاصه ماشینی:
"از آن جا که یک چنین عبارتی صرفا دارای ارزش کشفکنندگی3است،لذا میتوان آن را بر حسب استحکام و دوام روابط اجتماعی در درون آن جامعه نیز بیان نمود(گیبس،1002)نظریه انسجام منزلتی و خودکشی گیبس و مارتین در واقع بیانگر بسط موضوع اصلی دورکیم است:خودکشی با استحکام و دوام روابط اجتماعی رابطه معکوس دارد.
معمولا مردان شاغل بین وظایف شغلی و خانوادگی خود دچار تعارض نمیشوند،فقط گاهی ممکن است این تعارض بروز کند که انتظارات هنجاری که در زمینه اختصاص بخشی از وقت و انرژی مردها در رسیدگی به خانوادهشان وجود دارد،به واسطه اشتغال در سایر نهادهای اجتماعی،از سوی مردها نادیده گرفته شود.
فرایندهای مدرنیزاسیون در جوامع،بدون عواقب نیستند؛زیرا ممکن است موجب شکاف بین رفتارهای جدید و ارزشهای حمایت کننده در میان بخش وسیعی از جامعه گردند؛از این رو،چنین مطرح میشود که ورود زنان به نیروی کار،به ویژه به زنان متأهلی که علاوه بر زن یا مادر بودن،عهدهدار یک نقش اضافی (نانآور خانواده)نیز میباشند،مرتبط است.
استفاده از تضاد نقش به عنوان یک عامل علی احتمالی خودکشی در خانوادههایی که زن شاغل است، با توجه به تحقیقاتی که در زمینه اقدام به خودکشی زنان انجام شده است نیز تأیید میشود.
یکی از تئورمهای قابل آزمونی که میتوان از نظام اصول موضوعه گیبس و مارتین استنتاج نمود،عبارت است از اینکه میزان خودکشی یک جمعیت با درجه تضاد نقش در آن جمعیت رابطه مستقیم دارد.
در برخی از تحقیقات که صورت گرفته،از میزان مشارکت زنان در نیروی کار،به عنوان شاخص اصلی درجه تضاد نقش در جامعه استفاده شده است(استاک،8791)."