خلاصه ماشینی:
"رسلینی که به هیجان آمده بود میخواست در عرض چند هفته از این ماجراها فیلمی بسازد.
تمامی نامهایی که در سال 9591 تهیهکنندگان فرانسوی را به هنگام بررسی عنوانبندی فیلمهای در دست تهیه متعجب میساخت،از مدتها پیش برای رسلینی آشنا بود:ژان روش،رایشن باخ،گدار،رومه،رویت و اورل.
به نظرم آنچه کار رسلینی را مشکل کرده است،این نکته است که او همیشه با تمام مردم رفتاری یکسان داشته،در حالیکه خودش مردی استثنایی و فوق العاده باهوش و فعال بود هاست.
رسلینی طی شش ماه همه جای هند را دید و سپس فیلم هندوستان را ساخت؛فیلمی خارق العاده که بسیار ساده و هشومندانه است و منظره یا واقعه خاصی را نشان نمیدهد،ولی بینشی کلی از جهان شامل تعمق درباره زندگی،طبیعت و جانوران به ما ارایه میکند.
تهیهکننده فیلم که وضع مالیاش چندان خوب نبود،وقتی میدید ربرتو آنجا بیکار ایستاده است و در ضمن اتومبیل هم دارد،از او میخواست تا هر روز ستاره مرد فیلم،ژان- پیرامون را به استودیو بیاورد.
اولین فیلمهای رسلینی مستندهایی درباره ماهیان بود و فکر میکنم به دلیل عشقاش به آنا مانیانی به سینمای تخیلی روی آورد.
در این احوال،ایتالیا در حال جنگ بود و همین امر نیز موجب تشویق بیشتر او به ساختن فیلمهای تخیلی شد.
این امر حاکی از آن است که شیوه فیلمسازی او مورد قبول عامه و منتقدان نیست و تنها زمانیکه هنر او در خدمت جنگ و به تصویر کشیدن واقعیتها و عادت دادن ما به دیدن صحنههای واقعی و خشن قرار میگیرد،موفق جلوه میکند."