چکیده:
اکنون ساختار نظام بین الملل در راستای تداوم برتری آمریکا و قدرت تعیینکننده این کشور پیش میرود.همچنین،در قرن بیست و یکم خاورمیانه با ساختاری تازه از روابط بین کشورهای قدرتمند در زمینههای اقتصادی و نظامی روبهرو است.ایده اصلی این پژوهش این است که با وجود تمایلات یکجانبهگرایانه آمریکا که در دورههای مختلف و شرایط مساعد جهانی و منطقهای خود را نشان داده است،چهره تازه خاورمیانه نیازمند ارایه رهیافتی جامع برای تبیین امنیت ملی در این منطقه است. نوشتار پیشروی،با طرح فرضیه گفته شده،تلاش دارد تا به این پرسش کلیدی پاسخ دهد که آیا اکنون ساختار نظام بین الملل و رویکرد کاخ سفید-چنانچه در لایههای تعاملات خارجی مسالمتآمیز کشورهای خاورمیانه رقم خورد-در جهت برتری آمریکا پیش میرود؟یافتههای این نوشتار حاکی از آن است که فرضیاتی مانند نزاع و خشونت برای مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا از استنادات کمتری برخوردارند.در عوض،مکانیزمهایی مانند تساهل،عقلانیت و تعامل برای جلوگیری از تحکم سلطه آن کشور بر خاورمیانه،موجهتر به نظر میرسدد.
خلاصه ماشینی:
"نوشتار پیشروی،با طرح فرضیه گفته شده،تلاش دارد تا به این پرسش کلیدی پاسخ دهد که آیا اکنون ساختار نظام بین الملل و رویکرد کاخ سفید-چنانچه در لایههای تعاملات خارجی مسالمتآمیز کشورهای خاورمیانه رقم خورد-در جهت برتری آمریکا پیش میرود؟یافتههای این نوشتار حاکی از آن است که فرضیاتی مانند نزاع و خشونت برای مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا از استنادات کمتری برخوردارند.
تحولات دهه 0991 و اقدامات آمریکا در این دهه،همچون حمله آن کشور به عراق پس از اشغال کویت،مداخله در سومالی و بوسنی-هرزگوین،همراهی و همسویی با راست افراطی اسراییل،عدم تصویب معاهده منع کامل آزمایشهای هستهای (CTBT) ، مخالفت با دیوان کیفری بین المللی (ICC) ،ارایه تعریفی نوین از مأموریت ناتو و گسترش آن به سوی خاور و اقدام نظامی علیه صربستان مبین اجماع داخلی در آمریکا برای تحکیم فرماندهی جهانی و تثبیت راهبرد یکجانبهگرایی بود.
گرچه این کشور تاکنون با بهرهبرداری از دو جنگ خلیج فارس و استفاده از فرصتهای یازدهم سپتامبر به منظور حضور بیشتر در مناطق استراتژیک این منطقه و آسیای مرکزی،از تهدیدات خاورمیانه جهت فرصت سازی بهره گرفته و قصد دارد خاورمیانه را به عنوان کانون بحران برای جهان سرمایهداری و نظام صنعتی جلوه دهد تا بدین طریق موقعیت مسلط خود را در نظام بین المللی تثبیت نماید.
از آنجا که تهدیدهای مدرن خاورمیانه، نظامی نیست و دولت هم مقتدرترین بازیگر میدان سیاست و جنگ به شمار نمیآید-بلکه عوامل و مسایل دیگری هم در تکوین و تداوم آن دخیل هستند-کشورهای این منطقه نیز باید همانند آمریکا در دو حوزه عملی و نظری،درصدد تبیین جایگاه خود در نظام بین الملل پس از یازدهم سپتامبر برآیند."