چکیده:
تمایز ایجاد بین تفکر کودکان و بزرگسالان با طرح نظریات پیاژه جلوه ای دیگر یافت و جاندار پنداری یکی از نشانه های تفکر کودکانه به شمار آمد که ضرورت تغییر آن در لزوم رشد و تکامل نهفته بود. در عین حال، نشانه های جاندار پنداری را می توان به وضوح از تحلیل شعر شاعران برجسته و صاحب نام به دست آورد. سؤال این است که آیا شاعری نوعی بازگشت به تفکر کودکی است یا درک کودکان دارای گوهری است که حفظ آن برای هر کسی میسر نمی شود؟ به علاوه، این پرسش نیز مطرح است که تلاش آموزش و پرورش برای تبدیل تفکر کودکانه به بزرگسالانه آیا خدمتی است به درک هنری آدمی از زندگی و راهی است برای سعادت مند ساختن او؟ به نظر می رسد که این موضوع نیازمند بازنگری در تحلیل ها و بازآفرینی تدابیر است.
خلاصه ماشینی:
"این اصطلاح به عنوان معادلی برای تعبیر فرنگی (Personification) از سوی ناقدان عرب به کار گرفته شده،لیکن مفهوم و مصداق آن با تعابیر مختلف در ادبیات ملتهای جهان وجود داشته است12 ،و یکی از زیباترین گونههای خیالپردازی شاعرانه محسوب شده؛تصرفی است که ذهن شاعر در اشیا و عناصر بیجان میکند و از رهگذر نیروی تخیل خویش بدانها حرکت و جنبش میبخشد و در نتیجه،هنگامی که از دریچۀ چشم او به طبیعت و اشیا مینگریم،همه چیز در برابر ما سرشار از زندگی و حیات میشود.
5-نتیجهگیری و پیشنهاد: از منظر نگاه یک روانشناس دربارۀ شاعران و نویسندگان توانایی که میگویند "چمن نشسته به داغ عطش که شبنم صبح"15 ،چگونه میتوان قضاوت کرد و با معیارهای رشد تفکر،چه برچسبی میتوان برای تخیل16 آنان فراهم کرد؟آیا میتوان این توانایی مورد احترام بشر در طول تاریخ را نوعی تفکر رشد نایافته تلقی کرد؟آیا معقولتر نخواهد بود که تخیل شاعرانه نوعی توانایی فکری برجسته قلمداد شود؟ به نظر میرسد این قضاوت طرفداران بیشتری داشته باشد که فعالیت هنری(در همۀ زمینهها اعم از شعر و نثر)نوعی توانایی برجسته و برتر است و بنابراین،اگر بتوان بارقههایی از آن را در دوران کودکی شاهد بود،بهتر و مناسبتر است که به پرورش و توسعۀ آنها اقدام شود."