خلاصه ماشینی:
"بنابراین وحیای که بر محمد(ص) نازل شده بار دیگر در برابر«اهل کتاب»رخ نموده و آنان را به مبارزه میطلبد اما اینبار به جای مبارزهای جدلی که اصلی اعتقادی را جزماندیشانه در برابر اصل اعتقادی دیگر مینشاند،صحبت از جدالی علمی است؛یعنی یا«وحی قرآنی»صرفا بیانی انسانی است که از وحی حقیقی تقلید شده است که در این صورت باید توضیح داده شود که چرا چنین تقلیدی به نتایج روانی،فرهنگی و تاریخی مشابه با وحی حقیقی انجامیده است و یا قرآن نیز عینا کلام خداست و در آنچه مسیحیان مراتب رستگری مینامند جایی دارد که آنگاه الهیات جدید دیگر نمیتواند چونان گذشته آن را نادیده انگارد.
سوم؛فرصتها و تحدیدهای تفاسیر سنتی:لزوم تأمل جدی درباره واقعیت مذهبی-به عنوان یک امر مسلم خارجی و عینی-ایجاب میکند که علاوه بر کتابهای مقدس،به تفسیر بیشماری که مورد توجه نسلهای گذشته بوده نیز پرداخته شود اما به تفسیر قدما میتوان به دو گونه نگریست؛یا در پی راهحلهایی باشیم که غالب علما تأیید و قبول کردهاند یا سعی کنیم تمامی تفاسیر و تعابیر سنتی را توصیف و تحلیل کنیم؛زیرا مجموع استنباطات مزبور بیانگر کوشش وجدان مسلمانان-در سطوح مختلف-برای درک اجمالی متن مقدس است.
شیوهای که ما برای خواندن قرآن پینشهاد میکنیم انسان را از تعالی جدا نمیکند بلکه تنها او را وادار میکند این تعالی را که به صورتهای مختلفی مجسم شده،در واقعیت تاریخی دنبال کند؛پس تمام مفاهیم پدیدارشناختی و تاریخی قرآن کریم باید بار دیگر برقرار شود،همچنان که در مورد انجیل و تورات چنین شده است."