چکیده:
دراین مقاله خواهیم گفت به خلاف آنچه تصور می شود. کفائت درنگاح دارای معنای واحدی
درعلم فقه نیست, بلکه درهر یک از مباحت باب نکاح از معنایی خاص برخورداراست که با
معنای آن درسایر مباحث متفاوت است. طبق هر معنا صفات و ویژگیهایی در آن معتبر می شوند
کد طبق معانی دیگر در آن معتبر نیستند. همچنین کفائت از دیدگاه اهل سنت نیز دارای معنایی
است که با معانی آن نزد شیعه تفاوت دارد. همچنین خواهیم گفت که فقهای شیعه در سه میسر
در باب نکاح به بحث کفائت می پردازند: یکی جایی که از کفائت به عنوان شرط صحت نکاح
یا عاملی که عدم رعایت آن موجب ایجاد حق فسخ می گردد با آثار دیگری در پی دارد. سخن
می گویند؛ دوم جابی که فقها بر اساس روایات به بیان مشخصات زوح مناسب یا گقو می
پردازند و اموری را معتبر می کنند گه یا رعایت کفائت در آنها مستحب است یا عدم رعایت در
مکروه می باشدء سوم در این بحت که اگر پدر یا جد پدری از تکاح باکره بالغه رشیده با کفو
خود. ممانعت کنند, کسب اجازه ایشان برای نکاح لام نیست,
در ادامه مقاله به بیان دیدگاههای مذاهب مختلف اهل سلت پیرامون کفائت در نکاح و
تطبیق آنها با نظرهای فقهای شیعه خواهیم پرداخت, در این مبحث خواهیم دید که از دیدگاه
متاهب مختلف چه ملاکهایی در کفائت اعتبار دارند و رعایت یا عدم رعایت کفائت درنگاح چه
آثاری را به دتبال خواهد داشت. همچنین مواضع فقهای شیعه را درباره نظرهای آنان در این
زمینه بیان می کنیم. در این بخ از مقالایه نگنه مهم آشاره می شود: یکی اینکه برخی از
فقهای شیعه و ستی در مورد مستله کفائت. نسبتهاتی را به پکدیگر می دهند که بسا واقیت امر
منطبق نیست, دیگر اینکه فقهای شیعه قائل اند اکتر اموری که اهل سنت در کفائت معتیر می
دانند. در کفائت اعتباری ندارند و شمار بسیاری از بزرگان اهل سنت نیز در این زمینه بسا شیعه
موافق اند. فقهای امامیه بعد از آنکه دلایل مورداستناد. اهل شنت را ضعیف اعلام می کنند. با
استناد به آیات و روایات. قول خود را با اثبات می رسانند. نکته دیگر نیز این است که از نظر
شیعد, معتبر دانستن کفائت در نکاح به شکلی که اکثر اهل سنت مسی گویند؛ ریشه در آداب و
رسوم دوران جاهلیت دارد و اسلام نیز نه تنها این آداب و رسوم را تایید نکرده بلکه به مبارژه
با آتها برخاسته است. احادیت بسیاری که خود اهل سنت نیز نقل می گنند. این امر راتاید می
کند.
خلاصه ماشینی:
"همچنین خواهیم گفت که فقها شیعه در سه مبحثدر باب نکاح به بحث کفائت میپردازند:یکی جایی که از کفائت به عنوان شرط صحت نکاحیا عاملی که عدم رعایت آن موجب ایجاد حق فسخ میگردد یا آثار دیگری در پی دارد،سخنمیگویند:دوم جایی که فقها بر اساس روایات به بیان مشخصات زوج مناسب یا کفو میپردازند و اموری را معرفی میکنند که یا رعایت کفائت در آنها مستحب است یا عدم رعایت درآنها مکروه میباشد؛سوم در این بحث که اگر پدر یا جد پدری از نکاح باکره بالغه رشیده با کفوخود،ممانعت کنند،کسب اجازه ایشان برای نکاح لازم نیست.
با این وصف به نظر میرسد اینکه برخی از فقهای شیعه تأکید میکنند کفائت فقط در اسلام،(یااسلام و ایمان و تمکن زوج در پرداخت نفقه یا اسلام و یکی از آن دو)معتبر است نه در چیز دیگری،وجهی ندارد،بلکه باید گفت کفائت-طبق اولین معنای اصطلاحی آنکه در این مقاله اشاره شد-علاوهبر این موارد،در هرامری که عدم رعایت آن در کفائت،موجب ایجاد مفسده یا عدم مراعات مصلحتگردد نیز شرط است و اگر رعایت نشود،به وصفی که آمد،حق فسخ پیدا میشود.
»100 ابن ادریس حلی نیز بعد از اینکه بیان میکند که کفائت فقط در ایمان و تمکن زوج برایپرداخت نفقه شرط است نه زائد بر آن،چنین میگوید: علت آن(که کفائت فقط در این دو امر معتبر است نه زائد بر آن)سخن پیامبراست که:مؤمنین در عقد نکاح کفوهای یکدیگرند،همان گونه که در خونبها با یکدیگربرابرند،مگر آنچه به وسیله دلیل خارج شده باشد(مثل این که)بنده در قصاص کفو فردآزاد نیست(اما در نکاح هست)."