چکیده:
چنانچه سیاست خارجی را به مثابه یک «سیستم» در نظر بگیریم، فرآیند «تصمیمگیری» به عنوان «خردهسیستمی» مطرح میشود که مطالعه و بررسی آن میتواند آثار و نتایج مهمی را در نظام سیاستگذاری خارجی بر جای گذارد. مطالعات و پژوهشهای متعددی با استفاده از چارچوب تجزیه و تحلیل سیستمی به بررسی و مطالعه پدیدههای مختلف سیاسی از جمله فرآیندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری پرداختهاند (نظیر گسترش مفهوم سیستم در علوم سیاسی در کارهای دیوید ایستن (David Easton)). از سویی با وجود آنکه در نگرش سنتی به دیپلماسی آن را همچون «ابزاری برای اجرای سیاست خارجی» در نظر میگیرند، اما دیدگاههای جدیدتر با طرح مفهوم «دیپلماسی عمومی»، آن را «تاثیرگذاری بر نگرشهای عمومی برای شکلدهی و اجرای سیاستهای خارجی و شامل ابعادی از روابط بینالمللی میدانند که فراتر از دیپلماسی سنتی عمل میکنند». پرسش اساسی این تحقیق آن است که آیا دیپلماسی عمومی - با تعریف یادشده- میتواند در فرآیند تصمیمسازی در سیاست خارجی موثر باشد؟ نویسنده میکوشد با ارائه تعریفی از مفهوم «دیپلماسی عمومی» و بازنگری نگرشهای جدید به آن و با استفاده از «مدل چندبعدی از الگوی اقتضایی سیاستگذاری عمومی» به زمینههای تاثیرگذاری دیپلماسی عمومی بر فرآیند تصمیمسازی در سیاست خارجی و در نهایت، به ارائه الگویی برای نمایش چگونگی آن بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"پرسش اساسی این تحقیق آن است که آیا دیپلماسی عمومی-با تعریف یاد شده-میتواند در فرآیند تصمیمسازی در سیاست خارجی مؤثر باشد؟نویسنده میکوشد با ارائه تعریفی از مفهوم«دیپلماسی عمومی»و بازنگری نگرشهای جدید به آن و با استفاده از«مدل چندبعدی از الگوی اقتضایی سیاستگذاری عمومی»به زمینههای تأثیرگذاری دیپلماسی عمومی بر فرآیند تصمیمسازی در سیاست خارجی و در نهایت،به ارائهء الگویی برای نمایش چگونگی آن بپردازد.
وی خطمشی را یک برنامهء عمومی به شمار میآورد که به منزلهء راهنمای عمل،مدنظر سیاستگذاران قرار میگیرد و نحوهء اجرای برنامه را برای مسئولان اجرایی سازمان معین میکند؛ضمن آنکه وسیلهء مؤثری برای کنترل عملیات محسوب میشود(رضاییان،0831،ص 012)؛ الوانی با طرح و بررسی هفده تعریف مختلف از اندیشمندان حوزهء سیاستگذاری عمومی،خطمشی عمومی را چنین تعریف میکند:«خطمشیهای عمومی،اصولی هستند که به وسیله مراجع ذیصلاح در کشور وضع شدهاند و بهعنوان یک الگو و راهنما،اقدامات و فعالیتهای لازم را در جامعه راهبری میکنند(الوانی،9731 ص 22).
همین جا لازم است به تفکیک همپوشانی احتمالی مفهوم«خطمشی عمومی»با «راهبرد»2 (starategy) نیز اشاره شود که گرچه مشابهت فراوانی با یکدیگر دارند و حتی برخی صاحبنظران از جمله ایگور انساف (lgor ansoff) ،خطمشیگذاری (policy formation) و تنظیم راهبرد (strategy formulation) را یکی میدانند،تفاوت واقعی این دو مفهوم در قلمروی کاربرد آنهاست؛به گونهای که قلمروی راهبرد، سازمان است،درحالیکه خطمشی عمومی،جامعه را دربر میگیرد و روابط حکومت-ملت را شامل میشود و جامعیت بیشتری دارد.
دیپلماسی عمومی (public diplomacy) مکز مورو،3دیپلماسی عمومی را تأثیرگذاری بر نگرشهای عمومی برای شکلدهی و اجرای سیاستهای خارجی و شامل ابعادی از روابط بینالمللی میداند که فراتر از دیپلماسی سنتی عمل میکند و عواملی نظیر شکلدهی به افکار عمومی در سایر کشورها،تعامل میان منافع گروههای خصوصی یک کشور با منافع گروههای خصوصی در کشوری دیگر،برقراری ارتباطگران نظیر دیپلماتها و فرستادگان به خارج،و سرانجام،فرایندهای ارتباطات میانفرهنگی از جمله عناصر این دیپلماسی هستند(آشنا،3831،ص 042)."