خلاصه ماشینی:
"کتاب های معروف اخلاقی را می توان به سه گرایش کلی تقسیم کرد: ییا در آنها صرفا جهت عقلی و فلسفی منظور بوده است; مثل السعادة والإسعاد, تهذیب الأخلاق و اخلاق ناصری, یا جهت دینی آنها غلبه داشته است; نظیر احیاءالعلوم, کیمیای سعادت و المحجة البیضاء و یا با پرهیز از روش های حکما و عرفا و متصوفه, به نقل گلچینی از متن کتاب و سنت بسنده کرده اند; مثل مکارم الاخلاق و ارشاد القلوب.
17) آیةالله محمدرضا مظفر, نوآوری نراقی را در طرح و هندسه مطالب چنین یادآور می شود: (…در کار استقصا و مربوط ساختن هر فضیلت و رذیلت به قوه ای که متعلق به آن است, تا آنجا که ما می دانیم کسی بر او پیشی نجسته است, چنان که خود وی می گوید: (بر شماری فضایل و رذایل, و قرار دادن بعضی ذیل بعضی دیگر و اشاره به قوه برانگیزنده آنها آن گونه که ما به تفصیل بیان کردیم, علمای اخلاق متعرض نشده اند).
ابن خلدون نیز یکی از مقاصد هفتگانه تألیف را تحریر و تلخیص دیگر آثار می داند و می گوید: …دیگر از مواردی که سزاست در آن تألیف کرد این است که مسائل دانشی نامنظم باشد و هر مبحثی در باب خود واقع نشده باشد, آن وقت دانشمند آگاه به ترتیب و تهذیب آن دانش می پردازد و هر مسئله را در جایگاه و باب و فصل خود قرار می دهد…."