خلاصه ماشینی:
"اما اینکه چه عاملی باعث میشود امری جرم شناخته شود یا نشود و چه مجازاتی برای آن در نظر گرفته شود به ادراک قانونگذار به عنوان بخشی از حاکمیت یک کشور از نوع روابط اجتماعی و نیز به نظام اعتقادی حاکم بر یک کشور برمیگردد.
یعنی حتی به فرض شمارش دقیق مصادیق،اگر دیده شود که بخش عظیمی از جوانان یک کشور در مقام مجرم قرار میگیرند،این مسئله باید قانونگذار را به این فکر بیندازد که عرف جامعه در حال تغییر است و در نتیجه باید قانون موضوع بازبینی قرار گیرد.
یعنی اگر ما امروز از دید قوانین موجود به واقعیتهای جامعهء جوان کشورمان نگاه کنیم به این نتیجه باید برسیم که اکثریت بالایی از (به تصویر صفحه مراجعه شود) جوانان ما مجرم هستند و واضح است که این نتیجه اشتباه است و در حال حاضر هیچ کسی به این مسئله اعتقادی ندارد،اعم از آنها که مسئولیتهای حکومتی دارند یا افراد جامعه.
در واقع اگر بخواهیم در این زمینه به نتیجهای مطلوب برسیم باید دوکار عمده انجام دهیم:یکی اینکه چندگانگی مراکزی که از آنها دستورالعلملهای اخلاقی و رهنمودهای فرهنگی صادر میشود از میان برداریم تا شهروند جوان ما بداند که کاری که میکند از نظر همهء ادارات دولتی به یکسان جرم محسوب میشود یا به یکسان مجاز است.
دوم آنکه باید یک پالایش حقوقی انجام دهیم،یعنی آنکه دقیقا سعی کنیم مصادیق جرائم فرهنگی را روشن کنیم تا بتوانیم بگوییم به عنوان مثال این ده مورد از جمله تظاهرات به عمل حرام است و جز این ده مورد،موارد دیگری نیست."