خلاصه ماشینی:
"و این یعنی آنکه مفاهیم مختلف درباره خدا تنها نشان دهنده آن است که ادیان در سطح پدیدار مختلف و متکثراند، اما در سطح نومن،همه ادیان معطوف به یک واقعیت غاییاند.
ازاینرو،به نظر میرسد جان هیک باید قدم دیگری نیز بردارد و نشان دهد که هر دینی نیز تایید میکند که واقعیت آنچنانکه هست را شهود نمیکند و خدا در سطح نومن مطلقا ادراکناپذیر است و تنها واقعیت غایی در سطح پدیدار متعلق شناخت آدمی است.
هیک با گشتوگذار در ادیان میکوشد تا نشان دهد که همه تعالیم دینی گرانبار از نظریه13اند و لذا هیچ واژه و مفهومی در دین وجود ندارد که بی هیچ تعبیری تجربه دینی را چنانکه هست وانما کند.
جالب آن است که جان هیک نخست در دینی این شواهد را نشان میدهد که بیش از هر دینی دیگر به نظر میرسد در برابر نظریه کثرتگرایی دینی تاب مقاومت دارد.
مفهومی را که جان هیک در آیین بودا یافته مفهوم "اوپایه"14است که در انگلیسی به skilful means و در فارسی به"دستآویز ماهرانه"برگردان شده است.
نویسنده کتاب اوپایه معتقد است که این مفهوم توضیح میدهد که چگونه جنبش بودایی توانسته است در فرهنگهای مختلف راه پیدا کند و در نتیجه اشکال مختلفی به خود بگیرد.
به نظر هیک،مادام که به چنین تجربهای با واژه دوکه اشاره میکنیم و هیچ بار مفهومی دیگر بر آن نیفزودهایم، میتوان گفت دوکه یک نظریه متافیزیکی نیست، بلکه واژهای است که به واقعیت تجربه شده اشاره دارد.
همانطور که آیین بودا تعبیر تجربه است،و تمامی تعالیم آن گرانبار از نظریه است دیگر ادیان نیز همانند آیین بودا اوپایههاییاند که انسان سوار بر آنها از رود میگذرد."