خلاصه ماشینی:
"مسلمانان به انواع علوم طبیعی، اجتماعی و نظایر آن،به عنوان مجموعهء شواهدی مینگرند که همه به حقیقت این اصلیترین حکم در اسلام اشاره دارد:این سخن در اسلام به اصل توحید یا یگانگی خداوند مشهور است.
»(سجده،7 تا 9) به این ترتیب قرآن به مسلمانان گوشزد میکند که تمام قوای شناخت که در اختیار انسان است-حواس پنجگانه، حواس باطنی همچون حافظه و تخیل،و قوای عقلی و معنوی یعنی عقل و دل-همه از مواهب الهی است و او باید از این بابت همواره شاکر و سپاسگزار باشد.
مسئلهء آگاهی دینی در اینجاست که مطرح میشود؛نظام اعتقادی اسلام چنین حکم میکند که در جهان پدیدهها و حقایقی وجود دارد که درک آنها حتی به مدد قویترین تلسکوپها و میکروسکوپها از عهدهء حواس پنجگانه انسان خارج است.
اما دیدگاه اسلامی که به شرح آن خواهم پرداخت،کاملا متفاوت است:هیچ بخشی از معرفت صرفا به این دلیل که عدهء بیشتری از مردم میتوانند آن را مورد ارزیابی و تصدیق قرار دهند،ابژکتیوتر از بخش دیگر محسوب نمیشود.
اما باید دانست که ابژکتیویته در عرصهء تحقیق و تتبع فقط جنبهء علمی ندارد بلکه از یک وجههء دینی نیز برخوردار است زیرا به عنوان یکی از تجلیات ظاهری متعدد موقعیت یگانه و منحصر به فرد انسان در نسبت با پروردگار مطرح است و این حقیقی نیست که حتی اگر بسیاری از انسانهای امروز هم آن را فراموش کرده باشند،بتوان منکر آن شد.
ابژکتیویته در عرصهء معرفت غیرتجربی نیز امکان حصول دارد-برای مثال در معرفت دینی و معنوی یا معرفت فلسفی و متافیزیکی-دقیقا به این دلیل که تمام انسانها در اصل از قوای برتر ادراک برخوردارند."