خلاصه ماشینی:
"اولین کتاب از میان آثار بیگانگان که به زبان عربی ترجمه شد و سرآغازی بر آشنایی مسلمانان با فن ترجمه گردید،کتاب الطب نوشتهء هارون ابن اعین،کشیش مسیحی بود که ماسرجویه بسوی(ماسرجیس)آن را به دستور فرمانروای وقت،مروان ابن حکم(ح 5-46 ق5/ -386 م)2،از زبان سریانی به عربی ترجمه کرده و خود نیز دو مقاله بدان افزود.
علاقهء منصور به ستارهشناسی باعث شد تا در صدد ترجمهء کتابهایی درباره متعلقات این علم از جمله هندسه نیز برآید،به همین منظور طی نامهای به پادشاه روم از وی درخواست نمود برخی از کتب علمی آن سرزمین را در مورد نجوم و هندسه برای او بفرستد که او هم کتابهای اصول هندسه اقلیدس و مجسطی و تعدادی کتاب در زمینه علوم طبیعی را برای منصور فرستاد.
این دانشمندان که با زبان عربی آشنا شده بودند در خلال معاشرتهای خود با مردم آنان را به فراگرفتن علوم مزبور تشویق میکردند تا آنجا که حتی هارون الرشید نیز پس از فتح انقره و عموریه و سایر شهرهای سرزمین روم بسیاری از کتابهای آنها را که راجع به پزشکی یونانی بود به بغداد حمل کرده و به یکی از پزشکان خود یوحنا ابن ماسویه سریانی(و 758/242)سپرد تا آنها به عربی ترجمه کند.
با اینکه اغلب حکام ترجمه را تأیید کرده و مردم را به استفاده از مطالب ترجمهشده تشویق میکردند و علوم مزبور عملا از موقعیت بسیار والایی در جامعهء مسلمانان برخوردار شده و رونق زیادی یافتند اما برخی از علمای سنی بهویژه حنبلیان به مقابله با این پدیده پرداخته و کسانی را که به نحوی به کارهای مربوط به ترجمه و تحصیل علم بیگانه اشتغال داشتند به کفر زندقه و مخالفت با دین متهم میکردند."