چکیده:
مقالهی حاضر به منظور ریشهشناسی و ارایهی معنای واژهی "کرمان"به روش سند کاوی و کتابخانهای نوشته شده است. نگارنده پس از بیان معانی پیشنهادی محققان دربارهی واژهی کرمان،شناسههای این شهر را بررسی کرده و سپس افسانهها و اسطورههای مربوط به کرمان را بازگو نموده است تا زمینهی درک معنا و وجه تسمیهی این سرزمین به کرمان آشکار شود.آنگاه با توجه به ساختار واژه،به بررسی سایر مشتقاتی که از ریشهی «کر»،بنیان و اساس واژهی کرمان،ساخته شدهاند،پرداخته است و در نهایت،معنی"سرزمین بافتن و بافندگی"را برای کرمان پیشنهاد کرده است.
خلاصه ماشینی:
"معنا و وجه تسمیهی این سرزمین به کرمان آشکار شود.
گوناگونی شده است،از آن جمله یکی این نظریه است که«کرمان»از ریشه ẓkarẒ
این اشتقاق و معنی برای کرمان بسیار دلنشین است،اما از نظر
(دیوان رشید وطواط،ص 006)-بهانه است این چند بیت،ارنه حاشا
عذر این است اگر«زیره»به کرمان نبرند
(دیوان خواجوی کرمانی،ص 666)-عماد از لاغری چون«زیره»ای شد ولی همتاش در کرمان نباشد
و شهرت این بادگیرها،در گذشته،از مرزهای کرمان فراتر رفته است و امروز هم،
این لقب بدان سبب برای کرمان برگزیده شده که مردمی سلیم النفس داشته
دیگر از شناسههای کرمان وجود لقب دارالامان است که نشان دهندهی
شال بافی»آن است و به احتمال،نام کرمان باید مبتنی بر همین ویژگی باشد.
اما تا این کرم بود،اقتدار و قدرت هفتواد نیز بر جای بود.
این داستان در دیگر آثار زبان فارسی نیز بازتاب دارد:یاد دارم که یکی کرم شد اژدرهایی
میرود این ریشهی مفروض،باید *ẓKarẒ به معنی بافتن پارچه و پوشش ضخیم باشد.
و با حفظ همین معنی در زبان فارسی و گویشهای ایرانی میتوان بازشناسی کرد:کار
در زبان فارسی آغازین به معنی جای بافتن آمده است:-همه شهر از آذین دیبا و ساز بیاراست چون«کارگاه»طراز
واژهی دیگری که از این ریشه میتوان بازشناسی کرد،قالی است.
نیز تایید دیگری بر این پیشنهاد است:-چون آب روان خاک بود مسند پاکان
تایید دیگری که میتوان بر این پیشنهاد ارایه کرد،واژههایی است که از
این واژه نام ابزاری است که در قالی بافی کاربرد دارد.
(قطران،به نقل از لغت نامه) (2)-در کرمان درختی است به نام کاری،این انتساب با توجه به همین ریشه
(3)-واژهی"شناسه"پیشنهادی است برای این ویژگیها."