خلاصه ماشینی:
"پارهای از اندیشههای این فرهنگ گرانبار،براساس اقتضای آن روزگاران به وجود آمدهاند و امروزه موضوعیت خود را از دست دادهاند.
پارهای دیگر در شمار خرافهها و گزافهگوییها هستند،اما از آنجا که ساختار ذهنی انسانها پیوسته یکسان باقی مانده است،آرمانها و آرزوهایشان در امروز همان است که در دیروز بوده است،نیکی همیشه ارجمند و زشتی همیشه پست شمرده شده است، از اینرو پذیرش این نکته ساده میگردد که در آینهی دیروز میتوان چهرهی امروز را یافت.
آنجا که میفرمایند: دلت را به اندرز زنده دار و به پارسایی بمیران،و به یقین نیرو بخش و به حکمت روشن گردان،و با یاد مرگش خوار ساز،و به اقرار به نیست شدنش وادار ساز،و به سختیهای دنیایش بینا گردان،و از صولت روزگار و دگرگونی آشکار لیل و نهارش بترسان،و خبرهای گذشتگان را بدو عرضه دار،و آنچه را به آنان که پیش از تو بودند،رسید،به یادش آر؛و در خانهها و بازماندههای آنان گرد و بنگر که چه کردند،و از کجا به کجا شدند و کجا بار گشودند و در کجا فرود آمدند."