خلاصه ماشینی:
"اگرچه دستاندرکاران و شاهدان اصلی به مدت سه قرن،انتقادات خود را علیه رسانهها مطرح کردند و علیه آنان هشدارهای اخلاقی دادند ولی در سالهای دهه 0891 بود که اخلاقی رسانهای رشد کرد.
طرفداران اخلاق رسانهای در حالی که در بحث تئوری ماهیت ارتباط شرکت میکنند، اصول معنوی را به سه بخش تقسیم مینمایند: گزارش اطلاعات شخصی از طبقات مختلف اجتماعی،از قربانیان بیگناه تراژدی گرفته تا متخلفان،اطلاعات محرمانه ذخیره شده در بانکهای اطلاعاتی کامپیوتر و تبلیغات حاضر در همهجا،که بر کارهای روزانه ما اشراف دارد.
باید دید که کدام نوع از ارتباطات-نهادی یا شخصی-دخل و تصرفهای مخربی هستند که نیت و عمل آنها،بیشتر سرکوب و اختناق است تا رهانیدن؟سرفصلها و عناوین متعددی وجود دارند که از آنها بهعنوان دریچههای روشنکننده«اخلاق بهرهبرداری» استفاده میشود: *تبلیغات سیاسی،بهویژه تبلیغات بازرگانی که در قالب سی یا شصت ثانیهای برای تأثیرگذاری و هیجانزایی مورد استفاده قرار میگیرند.
آیا تنها والدین مسؤول انتخاب برنامههای تلویزیونی هستند که کودکانشان مبادرت به دیدن آنها میکنند یا دستاندرکاران کارهای تبلیغاتی و شبکهها هم ملزم به پذیرش چنین مسؤولیتی میباشند؟اگر جواب مثبت است این قبول مسؤولیت،به چه نسبتی باید پذیرفته شود؟آیا شخص با داشتن بیشترین تجربه تکنیک بیشترین مسؤولیت اخلاقی را هم دارد؟ چگونه میتوان از پدرسالاری اجتناب کرد که باعث کاهش شأن مردم عامی و شبکههای اجتماعی غیررسمی میشود و در روند تصمیمگیری مؤثر است؟زمان و جایگاه آخرین حکم کجاست؟اخلاق حرفهای در کل و اخلاق رسانهای بهویژه،حافظ انسان در قابل میل شدید او به گریز از مجازات است."