چکیده:
در عین حـالی که فلسفه اخـلاق در سنت فلسفی ما سابقهای ندارد ولی میتوان از لابه لای کتب کلامی و فلسفی مباحث سودمندی را در این زمینه استخراج کرد. مباحثی که در ذیل بحث عدل الهی در کلام و حکمت نظری و عملی در فلسفه قرار میگیرند، از این قبیلند.محور اصلی این مقاله تشریح و تحلیل و ارزیابی آرای دو جریان فکری معتزله و اشاعره در مورد حسن و قبح افعال اخلاقی است. در این جهت به مباحثی از قبیل نحوه پیدایش مساله حسن و قبح افعال در کلام اسلامی، سـرچشمـههای ارزشهـای اخلاقی و دیدگاههای معتزله و اشاعره پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
سرچشمۀ ارزشهای اخلاقی از نظر معتزله و اشاعره گرچه سخنان نقل شده از اشاعره در خصوص حسن و قبح افعال با صرفنظر از معنای نخست خوب و بد در نظر آنها ـ که رأیی وجود شناسانه است نه اخلاقی ـ به سه نظریه قابل تحویل هستند و هر یک از آنها نیز تفسیر و لوازم خاص برای خود میتواند داشته باشد، لکن از مجموع مباحث اشاعره و اشکالات آنها بر نظریۀ معتزله در این خصوص، آشکارا استنباط میشود که از میان معانی گوناگون حسن و قبح، تنها به یکی از آنها یعنی معنای چهارم متمرکز شدهاند و داوری درباره آن را بر عهدۀ دین دانستهاند و در خصوص معانی دیگر تنها به گفتن این نکته بسنده کردهاند که تشخیص حسن و قبح در این حیطه، بر عهدۀ عقل است11 و به این نکات نپرداختهاند که اولاـ معنای نخست حسن و قبح در نظر آنها یعنی صفت کمال و نقص، بحثی وجودشناسانه است و از حیطۀ مباحث فلسفۀ اخلاق بیرون است.
در سوی دیگر، معتزله و بسیاری از متکلمان شیعه قرار دارند که عقل را به نظری و عملی تقسیم میکنند و داوری را در خصوص حسن و قبح افعال به عقل عملی واگذار میکنند و به این قبیل داوریهای برخاسته از محکمۀ عقل، مستقلات عقلیه میگویند و با گوش نهادن به فرامین عقل نظری و دل سپردن به احکام عقل عملی به تنظیم حیات خود در بعد نظری و عملی میپردازند و حتی حجیت بعثت و نبوت و به تبع آن دین را مولود ضوابط عقل میدانند.