چکیده:
تکامل نفس پس از مفارقت از بدن،از موضوعاتی است که میتوان آن را مورد تأیید آیات قرآنی و روایات مأثور از اهل بیت علیهم السلام دانست،اما این بحث،از نظر عقلی،قدری پیچیده مینماید؛زیرا بر مبنای پذیرفتهشدة نزد اکثر فیلسوفان،حرکت نفس پس از جدایی از بدن،توجیه عقلی ندارد.در این مقاله،کوشش شده تا با ابطال چند مبنای مؤثر در ایجاد این مشکل،راه پذیرش مسئلة حرکت و تکامل نفس پس از جدایی از بدن هموار شود.
خلاصه ماشینی:
"حال،این سؤال مطرح است که نفوسی که به عقل بالفعل نرسیده،مراحل کمال را به نحو کامل طی نکرده و هنوز به عالم عقلی راه نیافتهاند،آیا پس از مفارقت از بدن و ترک عالم ماده،به حرکت خود ادامه میدهند؟ آیا امکان استعدادی که مجوز حرکت و تکامل است،علاوه بر ابدان مادی عنصری،در ابدان جسمانی مثالی نیز صادق است؟ به عبارت دیگر،آیا ابدان مثالی میتوانند محملی برای توجیه حرکت و تکامل نفس پس از مفارقت از بدن عنصری باشند؟ استاد حسنزاده آملی میگوید: صاحب اسفار در آخر فصل یازده،باب دهم آن،آرا و اقوالی از اساطین حکمت که از مشکوی نبوت مقتبس بودند،چون سقراط و افلاطون،نقل میکند که ناظر به تکامل برزخی نفوساند.
مرحوم علامه در نهایی الحکمه،هنگام اثبات وجود هیولی،اشکالی را مطرح میکند که توضیح را در زیر میآوریم: اگر وجود حیثیت قوه و فعل در یک شیء،مصحح وجود هیولی و صورت در آن است،پس نفس هم باید از ماده و صورت تشکیل شده باشد؛زیرا طبق دیدگاه بسیاری از فیلسوفان و عارفان(فیاضی،2/382)از جمله ملاصدرا و اتباع او،نفس انسانی در مرتبة عقلانیش،مادة معقولات است؛یعنی نفس انسانی هرگاه که معقولی را ادراک میکند با او متحد شده،همان«او»میشود؛به عبارت دیگر،نفس انسان وقتی به چیزی علم مییابد و عالم میشود،بدین معنا نیست که چیزی بر آن عارض میشود،بلکه وجود علمی همان چیز میشود."