خلاصه ماشینی:
"در این دورانها،نه تنها مردم با رضا و رغبت و طیب خاطر،به احکام شرعی صادره از سوی آنها گردن مینهادند،بلکه فرمانروایان و حکام کشوری نیز ناگزیر میشدند تحت فشار افکار عمومی مسلمین،خود را از دخالت در امور قضائی کنار بکشند و حل و فصل اینگونه مسائل را به علمای اسلامی بسپارند.
ولی با پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی و حاکمیت یافتن اسلام در جامعه،این وضع دگرگون شد و در اندک مدتی،نیاز شدیدی که جامعه به اجرای احکام خدا و قوانین فقهی و شرعی داشت،باعث شد که بار دیگر، فقه به معنای وسیع کلمه و با دربرگرفتن کلیه شئون یک نظام الهی و انبیائی و یک حکومت اسلامی،جای خود را در اجتماع باز کند و از محیط در بسته حوزهها و مدارس بیرون آید و در متن جامعه جاری شود."