"این مرد که 03 نفر از اقوام نزدیک خود از جمله فرزند و نوه‌هایش را در اثر زلزله از دست داده است،کابوس فاجعه را چنین توصیف کرده است:* ساعت 3 نیمه شب صبح روز جمعه 28/01/5 بود،تلفن منزل‌مان در اصفهان زنگ زد.
صبح که شد حدود ساعت 9 از رادیو شنیدم که 5 صبح در بم زلزله آمده،نگران و آشفته برخاستم و بعد از پرس و جوی زیاد،راهی بم شدم،هرچه همسرم گفت که او نیز بیاید گفتم که خودم تنها می‌روم.
رفتم پیش راننده لودر،به التماس افتادم،می‌گفت نمی‌تواند توی کوچه پس‌کوچه‌ها بیاید فقط می‌تواند خیابان اصلی را زیر و رو کند.
الان بعد از یک هفته که به اصفهان برگشته‌ام،دیگر آدم طبیعی و سالم نیستم،گیج و متحیرم،آخر به کی شکایت کنم؟از چه کسی زندگی 03 نفر از عزیزانم را طلب کنم؟ خدای من در عرض چند ثانیه نصف فامیلم،بچه‌ام و..."
(
, 
, 
)
