چکیده:
سارتر وجود را به فی نفسه(وجود فاقد آگاهی)و لنفسه(وجود واجد آگاهی یعنی انسان)تقسیم میکند.از نظراو لنفسه یا انسان اگرچه آگاه و آزاد است اما از هیچ تعین و ثباتی برخوردار نیست.به همین دلیل میکوشد تا در عین حفط لنفسه بودن خود،فی نفسه نیز بشود و از این طریق به تعین و ثبات دست یابد.بدین ترتیب لنفسه در تلاش است تا فی نفسه-لنفسه شود.اما فی نفسه-لنفسه تعریف سارتر از خداست زیرا خدا هم آگاهی و آزادی وجود لنفسه را دارد و هم از تعین و ثبات وجود فی نفسه برخوردار است.بناراین میتوانیم بگوییمکه انسان در تلاش است تاخاد شود.سارتر معتقد است که همهء اعمال انسان در زندگی نشان دهندهء میل او به خاد شدن است.این میل بنیادین را میتوان در میل اسنان به تصاحب کردن که شامل میل جنسی،میل به غذا و میل به شناخت میشود و همچنین در میل او به معشوق شدن و جذب دیگری یافت.از سوی دیگر انسان میخواهد توجیهی برای وجود خویش بیابد و تصور میکند که با خدا شدن میتواند به این هدف دست یابد.اما مشکل اینجاست که خدا شدن امکانپذیر نیست زیرا از نظر سارتر مفهوم خدا متناقض و،در نتیجه،وجود او محال است.بنابراین انسان که نمیتواند به آرمانش دست یابد دچار یأس و ناامیدی میشود و به«شور و شوقی بیهوده»تبدیل میگردد.
خلاصه ماشینی:
اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا لنفسه میخواهد در عین لنفسه بودن فی نفسه هم باشد؟به عبارت دیگر، چرا انسان م خواهد خدا شود؟دلیل این مطلب آن است که لنفسه مبنای وجود خود نیست بلکه مبنای عدم خوداست.
خدا شدن از راه تصاحب:از نظر سارتر میل به خدا شدن نه تنها در کوشش برای آفریدن فی نفسه- لنفسه بلکه در ارتباط انسان با اشیای مادی نیز خود را نشان میدهد.
1دلیل دیگری که میتوان برای میل انسان به معشوق شدن آورد این است که نگاه عاشق سکون و ثبات وجود فی نفسه را به معشوق میدهد اما معشوق در عین حال میخواهد آزادی خود را،که ویژگی وجود لنفسه است،حفظ کند.
اما معنای این سخنان مبهمد چیست؟از نظر سارتر لنفسه در واقع میخواهد«با آزادی دیگری به عنوان مبنای وجود فی نفسهء خود یکی شود» .
626) بههرحال گرچه انسان به نحوی اجتنابناپذیر به سوی خدا شدن حرکت میکند اما نمیتواند به آن دست یابد و تنها کاری که میتواند انجام دهد عمل کردن با امیدی بیاساس برای تحقق بخشیدن به آرزویی محال است.
در خصوص اینکه آیا انسان میتواند خود را کاملا از میل به خدا شدن رها سازد و با کنار گذاشتن این خود فریبی جایی برای اخلاق باز کند دو نظر متفاوت در میان مفسران فلسفهء سارتر وجود دارد.
از نظر این گروه یأس و ناامیدی که سارتر از آن سخن میگوید گریبانگیر کسانی است که بیهوده به دنبال خدا شدن هستند اما انسان میتواند این خود فریبی را کنار بگذارد و در نتیجه جایی برای اخلاق باز کند.