خلاصه ماشینی:
"از زمانی که ناشران مفهوم نوجوان را بهعنوان یک گروه مجزای خوانندگان،با علایق ویژه و نیازمند یک سبک نوشتاری ویژه پذیرفتهاند،زیاد نگذشته است و حتی از آن پس نیز زمان درازی لازم بود تا برای خود هویتی بههم رسانده،مهمتر از آن، فضای مناسبی در کتابخانهها و کتابفروشیها بیابد.
از اواسط دهه 1950 به بعد و به خصوص همزمان با حرکتهای آزادیخواهانه اجتماعی در دهههای 1960 و 1970،کتابهای«نوجوانان»نیز کمکم جای خود را بازمیکرد و نویسندگان مهمی را به سوی خود میکشاند که به ظرفیتهای نهفته بازار برای کتابهایی که بتواند به نیاز این گروه خوانندگان باهوش و حساس پاسخ گوید،پی برده بودند.
در دهه 1970 درباره ناشادیها،نارضایتیها و خودکاویهای نوجوانان بسیار نوشته میشد و این خطر وجود داشت که در اثر کوششی گمراهانه به سوی واقعگرایی اجتماعی،تعداد خوانندگان نوجوان کاهش یابد.
مترسک34(1981)،از رابرت وستوال35، بحرانهای دردناک عاطفی پسرک سیزده سالهای به نام سایمون را نشان میدهد که پدرخواندهاش را از خود میراند و شروع به احضار ارواحی از زمان گذشته میکند و خودش را با تهدید غرق شدن در آنها و از پا افتادن مواجه میسازد.
افراطگرایی رژیم ژنرال پینوشه در شیلی نیز مانند آپارتاید دیگر وجود ندارد،اما صحبتهای زمزمهوار67(1983)،داستانی ماجرایی که در آن آندره شاهد نهایت سانسور-سوزاندن کتاب-قرار میگیرد و در افشای تیراندازی پلیس مخفی به یک مخالف مشهور حکومت نظامی،نقش مهمی ایفا میکند،هم چنان اثری قدرتمند برای یادآوری بخشی از تاریخ شیلی است و تصویری از تمام رژیمهای سرکوبگر در تمام زمانها پیشرو میگذارد.
موضوع رمانهای نوجوانان هرچه باشد،آن چه اهمیت دارد،سیل داستانهای خوبی است که برای این گروه خوانندگان حریص که درعینحال به آسانی پریشان و آشفته میشوند،تولید میشود."