چکیده:
شهر اصفهان در ادوار گوناگون، بویژه در چند مقطع تاریخی که به عنوان پایتخت حکومتهای مختلف قرار گرفته، منشا تاثیرها و تحولات عمیقی در عرصه های علم، فرهنگ، هنر، معماری و ادب ایرانی بوده است که اوج آن را در عصر صفوی می بینیم . در این مقاله از منظر سبک شناسی به بررسی نقش اصفهان در پیدایش و تکوین سبکهای شعری پرداخته و نشان داده ایم که نقش محوری و کلیدی این شهر و پیشاهنگان آن در قلمرو شعر و ادبیات در تغییر و تثبیت دو سبک اصلی هندی ( یا اصفهانی ) و بازگشت ادبی و دو سبک فرعی ( یا حد واسط ) سلجوقی و دوره فترت در شعر فارسی تا چه اندازه و پایه و به چه صورتی بوده است
خلاصه ماشینی:
"(9) از جمله این نشانهها که همگی بوفور در سبک هندی دیده میشود، میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: 1-مضمون سازی و خیالپردازی: از سوز دل چنانم سرگرم در ته خاک کز آه برفروزم شمع مزار خود را (دیوان مشتاق اصفهانی/ص9) به حسرت دست و پایی میزنم در خون خود اما توان دانست بسمل، پای رفتن تا کجا دارد (عاشق اصفهانی، 1346: 174) 2-ترکیب سازی: بس که از جوش دلم اشک به خود مینالد نیست در چشم من آن قطره که دریا نشود (مشتاق، 1320: 41) نه اکنون مست نازت ای بت نامهربان دیدم تو را تا دیدم از جام تغافل سرگران دیدم (همان: 78) 3_ کاربرد اصطلاحات عامیانه: به سان جاده طول امل در عشق مه رویی رهی در پیش دارم کان سرش پیدا نمیباشد (رفیق اصفهانی، 1363: 103) راهیست ره عشق که تا چشم کند کار صد دجله روان هر طرف از خون نگرد کس (مشتاق، 1320: 66) 4- ارسال المثل: شب آدینه بر مستان چنان است که روز شنبه بر طفلان مکتب (آذر بیگدلی، 1366: 173) ز جنبش کرد مژگان حال چشمت را بیان اما ز بیتابی نبض، احوال بیماران شود پیدا (مشتاق، 1320: 9) اما آنچه موضوع بحث ماست، نقش اصفهان در این زمینه است."