چکیده:
توسعه سرمایهگذاری،وسیله مناسبی برای سیاست مالی و پولی نیز محسوب میشود و برای بازار سرمایه ایران که با کمبود ابزارهای مالی متنوع مواجه است،مکمل خوبی میباشد. خلأ حاصل از حذف اوراق قرضه و قابلیت عقود اسلامی برای طراحی ابزارهای مالی متنوع، اندیشمندان مسلمان را به فکر طراحی ابزارهای مالی اسلامی انداخت؛به طوری که در زمان کوتاهی انواع از ابزارها مالی اسلامی طراحی شد. این مقاله به تبیین یکی از این ابزارها که بر اساس قرارداد استصناع طراحی شده است، میپردازد.در این ابزار وزارتخانهها،شهرداریها،شرکتهای دولتی و خصوصی که در صدد احداث یا توسعه پروژه خاصی هستند و اعتبار مالی لازم برای انجام آن را ندارند،طبق قرارداد استصناع، ساخت پروژه مذکور را به سازنده(پیمانکار)سفارش میدهند و در مقابل متعهد میشوند بهای پروژه را طبق زمانبندی مشخص به سازنده بپردازند. در این روش سفارشدهنده به جای پرداخت پول،متناسب با پیشرفت پروژه،اوراق بهادار استصناع میپردازد.سازنده میتواند در سررسید،وجه اسمی اوراق را دریافت کند یا قبل از سررسید،اسناد را در بازار ثانوی بفروشد. اوراق استصناع از نوع ابزارهای مالی انتفاعی با نرخ بازدهی معین محسوب میشود و انتظار این است که از سوی افراد ریسکگریز و متعارف مورد استقبال قرار گیرد.این ابزار افزون بر
خلاصه ماشینی:
"اشکال اصلی این دیدگاه آن است که آیا عرف و عقلا،استصناع را همانند بیع و اجاره،از امور اعتباری و انشائی میدانند یا استصناع را یک مفهوم تکوینی برای انجام یک مفهوم اعتباری به حساب میآورند؟به نظر میرسد از دید عرف استصناع یک امر اعتباری نیست؛بلکه یک امر تکوینی است و در قالب انواع قراردادهای اعتباری قابل تحقق است؛یعین سفارشدهنده میتواند در قالب بیع شخصی(نسبت به مواردی که بخشی از کالا تحقق یافته و سازنده باید آن را کامل کرده و تحویل دهد)یا در قالب بیع سلف(نسبت به مواردی که کالا به صورت کلی فی الذمه است)یا در قالب اجاره و جعاله(نسبت به مواردی که عمل ساختن نقش اساسی دارد)صورت پذیرد و در هر یک از آن قالبها،احکام و ضوابط آنها را خواهد داشت.
کما اینکه مطالعه موارد عینی استصناع که در میان مردم رایج است و مطالعه حق و حقوقی که طرفین قرارداد برای خود معتقد هستند مثل لزوم استصناع،تملیک کالا بعد از تحویل و اختیار سازنده در انتخاب مصادیق در زمان تحویل،نشان میدهد که انگار عرف نیز،استصناع را در قالب یک قراردادی که حکایت از یک نوع توافق و تسالم بر ساخت و تحویل کالا در مقابل بهای معین است انجام میدهند و این چیزی جز همان صلح نیست چرا که فقها تصریح دارند: «در قرارداد صلح لفظ و صیغهء خاصی معتبر نیست و هر لفظی که تسالم و سازش طرفین بر موضوعی را برساند کافی است»(امام خمینی رحمه الله،6141 ق،ج 1،ص 615)."