چکیده:
حاشیه نشینی پدیده ای است که به دنبال تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی- اجتماعی مانند جریان سریع شهر نشینی و مهاجرت های روستایی لجام گسیخته در بیشتر کشورهای در حال توسعه پدیدار گردیده است. این مشکل شهری صرفا کالبدی و فیزیکی نبوده و از عوامل کلان ساختاری در سطح ملی و منطقه ای ناشی می شود. ما در این مقاله قصد داریم ضمن مطالعه مقایسه ای ساختار اقتصادی- اجتماعی مناطق حاشیه نشین و مرکز شهر مشهد، گرایش جوانان به انحرافات اجتماعی را در سال 1384 مورد بررسی قرار دهیم. تئوری های ساختار اجتماعی نشان می دهند که نیروهای اقتصادی و اجتماعی مناطق مرکزی در جهت تخریب مناطق حاشیه ای عمل می کنند و بسیاری از ساکنان آن ها را درون الگوهای رفتاری جرم آمیز قرار می دهند. این تئوری ها وجود گروه های نوجوان و جوان نظارت نشده، میزان جرم بالا و بی نظمی اجتماعی در این مناطق را به عنوان مسائل اجتماعی عمده در نظر می گیرند. به نظر می رسد ساختار اقتصادی- اجتماعی حاشیه نشینی زمینه گرایش به انحرافات اجتماعی را فراهم می کند. هر چه نظارت اجتماعی در جامعه حاشیه نشین بیشتر باشد، گرایش جوانان به انحرافات اجتماعی را کاهش می دهد. هرچه ساختار فرصت های مجاز (اقتصادی و اجتماعی) در جامعه حاشیه در مقایسه با مرکز کمتر باشد، گرایش به انحرافات اجتماعی جوانان افزایش می یابد.