خلاصه ماشینی:
"در ماه محرم سال 643 هجری ابو منصور محمد بن عبد الرزاق بن عبد الله بن فرخ طوسی که نسبتش به بهرام چوبین سردار معروف دربار ساسانی میرسیده و از جانب پادشاهان سامانی حکمرانی طوس و سپس فرمانروایی و سپهسالاری خراسان را داشته است و در 053 او را بزهر هلاک کردهاند فرمان داده است چند تن از دانشمندان خراسان مجموعهای از داستانهای باستان -------------- (1)-چاپ اوقاف گیب ص 74 (2)-اخبار الدوله السلجوقیه-چاپ لاهور 3391 ص 32 (3)-تاریخ بیهق-چاپ طهران 7131-ص 37 ایران به زبان دری که زبان آن روز خراسان بوده و زبان کنونی ماست بپردازند و آن مجموعه را«شاهنامه»نام گذاشته و مقدمهای بر آن نوشتهاند که سپس آن را در آغاز منظومه معروف فردوسی جای دادهاند و به همین جههء به مقدمه ابو منصوری معروفست و متن این مقدمه را در نتیجه مقابله نسخهای معتبرتر آقای محمد قزوینی فراهم کرده و در کتاب«هزاره فردوسی»در صحایف 321 -841 چاپ شده است.
» «نکته دیگری که در پایان بحث باید فروگذاشته نماند اینستک درین کتاب نولد که چند جا به لطایف شعری که در آثار (به تصویر صفحه مراجعه شود) فردوسیست و وی نتوانسته است بدان پی ببرد با شک و تردید اشاره کرده و خوانندگان باید متوجه این نکته باشند که خاورشناس هرچه در زبان فارسی کار کرده و در آن فرو رفته باشد،باز از پی بردن به زیباییهای لفظی و معنوی آن عاجزست و این خاصیت بسیار بارز هویداییست که در تحقیقات همه ایشان دیده میشد و ناچار نولد که هم مانند دیگران بوده و نمیتوانسته است بدین لطایف که پیوستگی کامل با روح ملتی دارد پی ببرد و این درک نکردن نولد که نقصی برای اثر جاودانی فردوسی نیست."