خلاصه ماشینی:
کلاپارد در سال 1904 به سمت رئیس آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه ژنو انتخاب شد و ضمن تدریس روانشناسی و روانشناسی تجربی در دانشگاه،رسالات متعددی در مورد تعلیم و تربیت و وسایل انطباق آن با احتیاجات کودک تألیف کرد.
کلاپارد نظریهء روسو را در این مورد تأیید و بین معلم و باغبان مقایسهای به عمل میآورد و میگوید: «همانطور که باغبانی و گلکاری برمبنای شناخت گیاهان و گلها انجام میشود،تعلیم و تربیت نیز باید برمبنای شناسایی کودک پیریزی گردد،این حقیقتی مسلم و ابتدایی است که متأسفانه بسیاری از معلمان و مقامات مسئول تربیتی از درک آن غافلند.
کلاپارد به تبعیت از روسو معتقد است که در دوران کودکی باید به طفل اجازه داد تا آزادانه بدود، بازی کند،تقلید کند و بالاخره امکانات عملی و تجربی خویش را گسترش دهد.
بعضی از احتیاجات را نمیتوان بلافاصله ارضا کرد،بنابراین،برای ارضای آنها باید قبلا پیشبینی لازم شده باشد،در این قبیل موارد ذهن نقش فعالی دارد و از تجربیات قبلی خود استفاده میکند.